Home / بەشی مێژووی كورد / ايل ملكشاهى

ايل ملكشاهى

105971703_726150024877356_2119768478974542802_n

تاریخ مملکت و ایل ملکشاهی (چمشگزگ)

نویسنده : حسین حبیب ملکشاهی

اربیل ٢٠٢٠/٥/١

ايل

ايل گروهی از افراد است که بیشتر به دلیل پدربزرگ یا نام یک اتحاد قبیله اى  به عنوان پدربزرگ متعلق به یک سلسله است و متشکل از چندین طايفه و تيره است که اغلب ساکنان اعضای ايل را ساکن يک اقليم مشترک می دانند که آنها وطن خود را می دانند و آنها با یک گویش  صحبت می کنند و دارای فرهنگ متجانس یا همبستگی و غالباً مشترک هستند و حداقل در مقابل عناصر خارجی عصبی هستند.

اما ملكشاهی بسیار بزرگتر از ايل بوده و آنها صاحب یک پادشاهی مستقل بوده اند و قرن ها استقلال خود را از همه دشمنان و متجاوزان حفظ كرده اند.در بسیاری از كتاب های تاریخی ذکر شده است كه ملكشاهى صاحب یک پادشاهی بزرگ و مستقل بوده اند ، براساس تصور غالب ادبیات تاریخی و سیاسی موجود ، در زمانهایی که امارت نیمه مستقل بوده و امارت فقط یک تشکیل نظامی با محوریت ايل نبوده است.

امارت به خودی خود یک واحد اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی بود نه تنها از ايل بزرگتر بود بلكه از لحاظ نقش سیاسی ، تأثیرات اجتماعی و معانی فرهنگی نیز از آن مهمتر بود.

این ايل علیرغم اهمیت بسیار زیادش به دلیل غالب شدن روابط مردسالاری ، تنها یکی از عناصر پیچیده سیستم اماراتی بود. زندگی اجتماعی و اقتصادی در امارت نسبت به ايل متنوع درهم تنیده و به هم پیوسته بود. ساکنان امارات به فعالیت های تجاری ، فرهنگی و اداری ، صنایع دستی ، کشاورزی ، دامپروری و سایر مشاغل مختلف مشغول بوده اند.

شاهزاده کرد ملكشاهی مانند سایر حاكمان سایر جوامع همسایه ، تقریباً تمام زمین ها را كنترل می كرد. وی مسئولیت توزیع ادیان در میان پیروان خود از جمله رؤساى قبایل ، روحانیون و رهبران نظامی را بر عهده دارد. ملكشاهی توانستند امارت خود را گسترش دهند و آن را به پادشاهی مستقل در منطقه تبدیل كنند و با وجود اهمیت امارت همانطور كه اشاره كردیم ، ولايت ديرسيم را به پایتخت خود تبدیل كرده اند و ملكشاهی از امارت بزرگتر بود و امیر آنها از سایر امیران همسایه بالاتر بود.

به عنوان مثال ، پادشاهان و سلاطین جهان ، مانند مملوکى ، مغول ، صفوی ، رومیان و عثمانی ها ، مستقیماً به پادشاه مملكت ملكشاهى خطاب می کنند و کشور او را به نام کردستان ذکر می کنند. مثل مخاطبات پادشاهان تيمور لنگ(گورگان) و سلطان محمود خان تیمور گورگان و سلطان ظاهر جقمق پادشاه شركسى ، به پادشاه ملكشاهى پادشاه تاج الدین یلمان ملكيشى، كه روابط خوبی داشتند و دوست بودند و پادشاهی ملكشاهى را شناخته بوده اند ، و همچنين مانند پرداختن به سلطان عثمانی سلطان بایزید دوم پدر سلطان سلیم عثمانی می بینیم که او پیامی را به حاج رستم بگ ملکشاهی ، پادشاه ملکشاهى ها(چمشگزگ) ارسال ميكند و در نامه عثمانی به حاج رستم بگ به اينطور اورا توصيف ميكند (أمير معظم و كبير مفخم ذوي القدر الاتم والمجد الاشم،ملكي الصفات فلكي الذات حارس محاسن الشيم صاحب الطبل ( سپاه ) و العلم، المختص بعناية باري النسم وأجر حاجي رستم بگ مكرم) در این وصف پادشاه ملكشاهی برای ما روشن می شود كه ملكشاهی فقط صاحبان یک امارت معمولی كرد نبوده اند مانند بقیه امارات كردهای منطقه ، به ویژه در نامه وی كه از پادشاه حاج رستم بگ ملكشاهی خواسته است تا در برابر قزلباش كمک كند.

بعد از سقوط امپراتوری ماد کرد ، می بینیم که کردها توانسته اند برخی کشورها و امارتها را تشکیل دهند از جمله (مروانی ، حسنوى ، ایوبی ، شدادى )، اما ما هیچ کشور مستقل کردی را به نام کردها ندیده ایم به جز پادشاهی ملکشاهی که به (کردستان) معروف بود، پرچم آن پرچمی بود كه در بیشتر مناطق کردستان شناخته شده بود، و این یک افتخار بزرگ برای کردها به طور کلی و مخصوصاً برای ملكشاهیان است. ما می توانیم بگوییم که پس از امپراتوری ماد ، پادشاهی ملكشاهى چمشگزگ(کردستان) پرچمی برای ساير کردها بوده است. این پادشاهی بزرگ ملكشاهى از هر نیروی دیگری در منطقه قدرتمندتر بود، هنگامی که مغول ها به ایالت های باستان و امپراتوری هایی مانند روم ، خوارزیم ، عباسیان و سلجوقیان حمله کردند آنها توانسته با مبارزات مختلف مغول در زمان سلطنت چنگیز خان ، تیمور لنگ و هولاکو ، همه کشورها را شکست دهند ، جز كشور ملكشاهى چمشگزگ، این نیز توسط شاهدان عیان در آن دوره یا نزدیک به زمان وقایع آن دوره برای ما تأیید شده است و آنها ، شرفخان بدلسی و اولیا چلبی و ابوبکر تهرانی و ابن خلدون و قلقشندى و مقریزی… وغيره، آنها به صراحت این عبارت را بیان کرده اند که همه پادشاهان بزرگ مانند: چنگیز خان ، هولاكو ، تیمور لنگ ، شاهرخ میرزا ، قره یوسف ترکمان ، چرکس ها ، عثمانی ها و صفویان) نتوانستند وارد یک قدم از سرزمین های پادشاهى ملكشاهى شوند، اگرچه آنها چندین بار با ملكشاهيان جنگیده بوده اند اما در هر كوششی آنها توسط ملكشاهيا مغلوب شده اند، می توان از دو جنگ مغول با ملكشاهی نام برد كه آن جنگ (پیشموتای) ولد هولاكو با ملكشاهیا در نزدیک منطقه كزل كلیسا (ناظميه) كه دو ماه به طول انجامید و ملكشاهیا در اين نبرد پیروز شدن و نبرد تیمور لنگ مغول با ملکشاهی همچنین تیمور لنگ در اين نبرد شكست خورد.

به نظر بنده برخی از مورخان کرد در برابر پادشاهی کرد ملكشاهى، که در آن دوره به پادشاهی کردستان معروف بوده است  بسیار مقصر بوده اند، پادشاهی  چمشگزگ  شامل 32 قلعه و 16 منطقه بوده است و همه ما می دانیم که در آن زمان قلعه اکنون استانی مانند اربیل(اربل) بوده.

ايل ملکشاهی (چمشگزگ) یکی از بزرگترین و قوی ترین قبایل کرد در چهار بخش کردستان بزرگ ، ترکیه ، ایران ، عراق و سوریه است.

در شمال کردستان (ترکیه) آنها در استانهای دريسيم، ارزنجان، سيواس ، دیاربکر ، بینگول ، الازير ، ملاطيه و به ویژه استان (دريسيم) مكان اصلی آنها و پایتخت مملكت و امارتهاى آنها چمشگزگ (کردستان) ، زندگی می کنند ، و در بخش ایرانی در استان ایلام و غرب ايران  ايل ملکشاهی یکی از بزرگترین ايلات کرد در منطقه قرار دارد و در شهرستان اركواز ملکشاهی  ، مهران ، ایوان ، شيروان ، چرداوال ، کرمانشان ، لرستان ، کوهدشت و خرم آباد زندگی می کنند ، و در استان كوردستان (سنندج) نیز در روستاهای ملکشان عليا و ملکشان سفلى و شهرستان جوانرود  و سنقر و قوروه زندگی می کنند و در اقليم کوردستان و عراق در استان های اربیل ، دهوک ، زاخو ، موصل ، سلیمانیه ، کرکوک ، خانقين ، روستاهای ملکشاهی ، مندلى ، بدره ، زرباتيه ، کوت و بغداد زندگی می کنند ، و در خراسان آنها در شهرهای مشهد ، قوچان ، بجنورد ، چناران و باقی مناطق خراسان شمالی وخراسان رضوىزندگی می کنند ، و در استان های گیلان ، مازندران ، قزوین ، تهران و اذربایجان نیز زندگی می کنند و در شهرهاى كورد نشين سوریه در شهرهای قامیشلو ، حسکه و عامودا زندگی می کنند ، ، در پاکستان ، ترکمنستان و هند حضور گسترده ای دارند.

نام ايلات وطوايف ملکشاهى (چمشگزگ) که در چهار قسمت از کردستان بزرگ پراکنده شده اند:

بلباس و قواليسى از ايل ملكشاهى هستند.

ايل دونار تيله كويى در منطقه سقز.

مودوکی یا موتکی ، این قبیله ستون فقرات ايل چمشگزگ (ملکشاهی) است و آنها در شمال کردستان (ترکیه) در استانهای بینگول و بدلیس زندگی می کنند.

هسنیان ، حسنانلو یا حسنانلی در استان بوتان در شمال کردستان ، بین مرز ترکیه و ایران و جنوب کردستان ، در استان های دهوک ، موصل ، اربیل زندگی می کنند و در غرب کردستان نیز رواج دارد.

ملان یا میلان (Milli) ، تركيه: در دريسیم ، دیاربکر و ماردین. سوريا: در قامیشلو ، حسكه ، عامودا. عراق كوردستان:  در موصل. ايران: اروميه.  و در جمهوری آذربایجان و بین روبار اراس و کوه سوکاری ماکو پراکنده است.

عشائر شادي يا شاديان يا شادلوو، زعفرانلو يا زاخورى، كيوانلو يا كاوى، قرچولو، عمارلو يا آماران، در خراسان و گيلان و قزوين و شمال كوردستان پراكنده شداند.

برازيه يا برازى، در شمال و غرب و جنوب كوردستان، منتشر شدن و اعداد زيادى در مناطق كورد نشين (سوريا) ساكن هستند.

بريزانلى، در شمال کردستان ، در نزدیکی دریاچه (وان) پراکنده شدن.

شکاک یا شکاک ، در چهار قسمت کردستان پخش شده است.

عباسان ، میرۆسان ، فرهادان ، زەنگان ، لچینان ، کرەبالان ، فندان ، بختیاران ، مستان ، هوشان ، دریکان ، شیرتکان ، روتان ، درویش جمالان ، اغوجانان ، تیتنیکان ، کوچان ، شمکان ، رسیکان ، کورمشان ، زکران ، شکاکان ، کال ، کەو ، کوچ ، پیران ، میرزان ، سورکیجان ، کەشکەهوران ، پیلڤانکان ، کەچەلان ، کەمان ، اریلان ، چارکان ، سیسان ، شادان ، باما سوران ، بالابان ، کتان ، بامیران ، زولفان ، گیرتان ، شیخ بازان ، کودان ، خورشیدان ، شمدینان ، لولان ، حیدران ، ماسکان ، شاڤاتان ، شتران ، مقسوودان ، چیکان ، اين قسمت از طوايف ايل ملكشاهى (چمشگزگ) در استان ديرسيم و حومه ديرسيم پراکنده هستند.

ئاتمە ، هارون ، بەکران ، بالان ، بەسنی، اين قسمت در استان (ملاطيه) در شمالى کردستان(تركيه) پراکنده هستند.

کۆچکیری ، گینیان ، چارەکان ، شادیان ، جانبگان، اين قسمت در استان (سيواس) در شمالى کردستان(تركيه) پراکنده هستند.

گولاپ ، چولاک ، ارسەلان ، تهسوران ، پەزگوران  اين قسمت در شهرستان (كماخ) جنوبى استان (ارزنجان) در شمالى کردستان(تركيه) پراکنده هستند.

آیت الله مردوخی (شیخ محمد مردوخی کردستان) در کتاب (تاریخ کردها و کردستان) می گوید که طوايف (خزل_بولی) در جنوب و شرق کردستان جزء ايل ملكشاهى هستند ، اکنون شاخه بولی بخشی از ايل آکو سورانی در جنوب کردستان است.

‌اكثريت طوايف ايل اركوازى از ايل ملكشاهى هستند. [١٢][١٣][١٤][١٥][١٦][١٧][١٨] [19]

أصل نامگذار نام چمشگزەگ و ملكشاهى.

ياقوت الحموى  در کتاب “معجم البلدان”  شهر (چمشگزگ) دارای  قلعه بزرگ به شکل یک شهر و صاحب رستاق ، واقع در بین استان های مالاطيه و آمد وصف ميكند و داراى  قلعة و شهرستان هاى زيادى است. [٢٠][2١]

اوليا چلبی در کتاب خود با عنوان “جهانگردی در 1065 ق / 1655 پیش از میلاد” ذکر کرده است که نام قلعه (جمشگزگ)  از نام پادشاه افسانه ای آریایی ایران (جمشید بزرگ) جمشید یا جم یا جمشید ولد طهمورث ولد سیامک ولد کیومرت گرفته شده است و از اسطوره های مهم وی نام برده شده است.

این پادشاه توانسته قلعه و شهرهای بزرگى بسازد و ویرانه های آن تا به امروز نیز حفظ شده است .در میان این قلعه ها قلعه کرد (گزگ) قرار دارد و سپس نام جمشيد و گزگ با یکدیگر ادغام شده و اين قلعه نام  چمشگزگ به خود گرفته است و مردمان اين قلعه از نوادگان سوبارى و نايرى و ميتانى بوده اند. [2٢]

مير شرف خان بدليسی در کتاب خود (شرفنامه) که قسمت سوم آن كتاب براى مملكت ملكشاهى ها و اماراتشون مخصوص كرده ذکر کرده است ، كه جد بزرگ امیر ولايت چمشگزگ (كردستان) و ايل چمشگزگ شخصى بوده به نام (ملكیش)و این شاهزاده توانست با اشغال (32) قلعه و (16) شهرستان توانسته مملكت خود را گسترش دهد. او تمام قلعه ها را تحت کنترل ايل چمشگزگ ساخته و نام ملكشاهی را به اونها اختصاص داده است.

همچنین “در کتاب شرفنامه آمده است ، که برخی از شاهزاده های ملکشاهى ادعا می کنند ازنسل خلفای عباسی هستند ، و به نظر می رسد که این دیدگاه برای شرف خان با شواهدی مبنی بر استفاده از این کلمه ((برخی ادعا می کنند از ملکشاهی)) قابل قبول نبود.

مطمئناً این ادعا صحیح نیست زیرا ملکشاهی از کردهای اصیل و در طول تاریخ آنها مستقل بوده اند و با هیچ یک از غریبه ها آمیخته نبودند و تا به امروز آنها هنوز هم زبان ماد قدیمی را حفظ می کنند ، استاد محمد جمیل روژبیانی ، مترجم کتاب شرف نامه به عربی ، همچنین خاطرنشان می کند: “اين زشت ترین ادعا هست؟ آیا عباسیان فرزندان خود را ملكيشى يا ملكشاهى خواندند؟

اما مير شرف خان بدليسى، منشأ کلمه ملکیشی (ملکشاهی) را به سلجوقی سلطان ملک شاه بازمیگرداند .. !!

این ادعا همچنین یک ادعای معتبر نیست ، زیرا همانطور که اشاره کردیم ، ملکشاهی اجازه ورود غریبه ها به سرزمین ها و پادشاهی های خود را نداده و آنها در هر زمان با غریبه ها می جنگیدند. [23]

شرفخان همچنین ذكر ميكند که ملکشاهى از ايل خود یک شاهزاده کرد داشته و شاهزاده دیگری را جز شاهزاده کرد  ملکيشی خود نمی پذیرفت” بنابراين به طوری که ملكشاهى  یک شاهزاده سلجوقی داشته باشند این غیرممکن است،  همانطور که در طول تاریخ آنها اشاره کردیم ، آنها با دشمنانی که می خواستند سرزمین ملكشاهى را از جمله سلجوقیان را اشغال کنند ، می جنگیدند ، بنابراین آنها به نام غریبه یا هر حاکم عجیب و غریبی نپذیرفتند ، و این وقایع برای ما ثابت می کند که ملكشاهيها زبان کردی باستان را حفظ كردن ، به ویژه در استان Dêrsim در شمال کردستان ، که در حال حاضر آنها به اين زبان صحبت می کنند ، همچنین ، درگیری ها و جنگ های زیادی بین ملکشاهيا و سلجوقیان رخ داده است. ملكشاهيا با سلطان سليق و سلطان علاء الدین سلجوقی وسلطان ملك شاه و فرزندش سلطان محمد جنگیدند. [24]

در کتاب دیاربكريه که بیش از 650 سال قدمت دارد و از کتاب شرفنامه قدیمی تر است ، توسط مورخ (ابوبکر طهرانی) که درباره تاریخ حسن بیگ آق قینلو صحبت می کند. اینکه ملكشاهيا کرد هستند و پادشاه آنها (پادشاه شیخ حسن بگ کرد ملكيشى)است، او درباره چندین موقعیت و جنگ صحبت می کند که ملكشاهيا علیه دولت آق قینلو و حسن بیگ آق قینلو جنگیدند ، و این یک شواهد تاریخی دیگر است که ملكشاهى و پادشاهشان از کردهای اصيل هستند.

همچنین ، استاد محمد جمیل روژبيانى ، در مورد این موضوع اظهار نظر کرده و نوشته (می گویم: نام ملكيشى کلمه ای کردی است که از کلمات (مل = گردن) و (كيش = ابی) تشکیل شده است و این به معنای سرکشی سرسخت ياغى، مانند مترادف آن (سركێش) است.

برخی از مورخان دیگر در مورد خاستگاه ملكشاهى ، به ویژه عراق و ایران ، از جمله مرحوم سلمان مهدی فیلی و جعفر خیتال و رستم رفعتى نوشته‌اند ، اما  قسمت زيادى از ادعاهای آنها درباره خاستگاه ملكشاهى صحیح نیست و فاقد اطلاعات است.

اما نویسنده جناب آغاى علی رضا اسدی ، سلجوقى بودن ملكشاهى تأكيد ميكند و از اين ادعا حمايت ميكند مبنی بر اینکه منشأ ايل ملكشاهى متعلق به پادشاه سلجوقی (ملکشاه) است و وی ادعا می کند که مملكت ملكشاهى(چمشگزگ) کردستان، شامل کلیه بخش های کردستان از قلعه (كماخ) در جنوب ارزنجان تا قلعه (چوق) در ایلام بوده..!! و این ادعا نیز صحیح نیست، مشخص است که وی درمورد مملكت و ايل ملكشاهى اطلاعات كافى نداشته و فاقد اطلاعات بوده و تحقیقات دقیقی و جدی در مورد ايل ملكشاهى انجام نداده است.

مشخص است كه قلمرو حكم ملكشاهى شامل مناطق معينى بوده است، مثل: درسیم ، شمال دیاربکر ، جنوبی ارزنجان ، استانهای بینگول ، سیواس و الازير. وادعا جناب آغاى عليرضا اسدى كذب محض است.

اما از طریق تحقیقات عمیق بنده  که بیش از 10 سال به طول انجامید ، برایم مشخص شد که ايل ملکشاهی (چمشگزگ) از کردهای اصيل هستند و اجداد آنها پادشاهان كرد چمشگزگ ، و شاهزادگانشان در بين رهبران لشکرهای ایوبی بوده اند و جد بزرگ  آنها پادشاه (ملكيش – ملكيشو) بوده که پادشاه مملكت (چمشگزگ) بوده و معروف به کردستان ، (ملکشیو) پادشاه کرد ملكشاهى در زمان سلطنت پادشاهان ايوبى، با پادشاه كامل اول و پادشاه ناصر یوسف حاكم حلب و دمشق ایوبی وارد اتحاد شد.

پادشاه کرد (ملکیشو) پسران خود را  شاهزاده بهاء الدین ، شاهزاده عزالدین و شاهزاده اسعد و نوه اش شاهزاده فخرالدین محمد فرزند شاهزاده اسعد فرزند ملکیشو فرستاد تا رهبری سپاهیان ایوبی و فرمانروای ایوبیان شوند و شاهزاده بهاءالدین فرزند ملکیشو فرمانروای قاهره شد همچنین مدتى حاكم دمشق بوده است.

اما شاهزاده فخرالدین محمد ملكيشو ، او صاحب (درجه و مرتبه) و فرمانده لشکر ایوبیان پادشاه الناصر یوسف ، شاهزاده حلب و دمشق بود. وی با عدم پذیرش اشغال كردن مصروشام به بادشاهان ترك ، شاهزاده فخرالدین از دوران خدمت و زندگی نظامی خود کنار‌گیری کرد و به وطن خود در چمشگزگ بازگشت و تا زمان مرگش در سال 674 ق / 1275 میلادی به عنوان يه قهرمان ماند.

سپس در زمان پادشاه خالد ملكيشى و پسران وی شاهزادگان (محمود ، احمد ، كيقباد ، جلال ، علاء الدين علي) صاحبان قلعه های کرد آنها توانستند با دولت مملوكى روابط محكمی برقرار كنند و توسط سلطان مملوكى  به رسمیت شناخته شدند.این شواهد كافی است و نشان می دهد كه ملکیشی ها دارای پادشاهی مستقلی بوده اند و صرفاً امارت نبوده اند. منبع(قلقشندى،صبح الاعشى سال 1380ميلادى).

سخنان بنده توسط  نويسنده و مؤرخ دکتر (زرار صدیق توفیق) تأیید شده است ، که می گوید ، در واقع ، که (ملكيش – ملكيشو) از فرزندان عباسیان نبود و هیچ ارتباطی با ترکان سلجوقی نداشت ، بلکه  از خانواده های کرد باستان بوده اند با شهادت تاريخ مملوکى ، فارسی و منابع دیگرتاريخى.

در زمان پادشاهى پادشاه تاج الدين يلمان ملكيشى فرزند پادشاه كيقباد ملكيشى و ولدش پادشاه شيخ أمير ملكيشى، مملكت ملكشاهى(چمشگزگ) در اوج قوت بود، این پادشاه دومین قديمى ترين مدرسه براى  شاهزاده های کرد در چمشگزگ بنا کرد و اکنون به عنوان مدرسه و مسجد يلمانى شناخته می شود، و مغولان در زمان سلطنت پادشاهان جنگيزخان و تیمورلنگ، مملكت وپادشاهى تاج الدين يلمان ملكشاهى و معروف به (يلمان بهادر) به رسمیت شناختند.

همچنین سلطان محمود خان تیمور گرگان پادشاهی و استقلال مملكت ملكشاهى را پذیرفت و سكه به نام پادشاهی (چمشگزگ) ضرب کرد.

در زمان سلطنت سلطان ملك ظاهر جقمق پادشاه شركسى ، پادشاهی ملكشاهى را به رسمیت شناخت و همچنین سکه را به نام (چمشگزگ) ضرب کرد.

 پس از تحقیق دقیق و بررسی منابع و منابع متعدد تاریخی و ارجاعات و اسنادی که متعلق به صدها سال در اختیار بنده است ، ما توانستیم تمامی گمانه زنی ها و نتیجه گیری های شخصی برخی از نویسندگان و مورخان را که به اشتباه و سطحی تاریخ ما را نوشتند بدون هیچگونه بررسی جدی و عمیق در مورد ریشه ملكشاهى انکار کنیم و با تأسف فراوان برخی از نويسنده كان این تاریخ را نیز تحریف کردن.

و اکنون در عراق وکردستان عراق و ايران، نام ملكشاهی و چمشگزگ هنوز وجود دارد ونام ايل (دونار) تيله كويى چمشگزگ در مناطق سقز و ديواندره موجود مى باشد، و در خراسان ، گیلان و مازندران نیز هست، وايلات وطوايف (زعفرانلوو _ شادلوو _ كيوانلوو_ عمارلوو _ قرچوولوو) و تعدادی از ايلات دیگر همگی با نام چمشگزگ در آن مناطق شناخته شده اند، و در خراسان آنها را کردهای کورمانج می شناسند و گویش آنها کورمانجی است و در شمالى کردستان/تركيه نام ملکشاهی و چمشگزگ و برخی از اسامی دیگر که در بالا به آنها اشاره کردیم هنوز هم تا امروز نامیده می شوند. [25][26]

منشأ واصليت ايل ملكشاهي(چمشگزگ).

ايل ملکشاهی از کردهای کرمانج و زازا تشکیل شده است و آنها به کرد کردمانج معروف شده اند و گویش اصلی آنها کورمانجی و زازاکى است، کردهای کورمانج بزرگترین بخش ملت کرد را در چهار بخش کردستان تشکیل می دهند و کردهای زازا اجداد کردهای كورمانج هستند.

مورخان تاریخ موافقند كه كلمه (زوزا) با كلمه (زازا) یک كلمه است و در شمال كردستان در منطقه (جزيرى) منطقه ای با این نام وجود دارد. كردهاى ملكشاهى (چمشگزگ) از نوادگان کردهای سوباری ، نایری ، مادها ، بوختی ها و بشنویه ها هستند و آنها را به عنوان کرد کورمانج می شناسند.

و یاقوت حموی در کتاب خود (معجم  البلدان) نشان می دهد که ايل بوختی دارندگان تاریخ سیاسی بوده اند و این از طریق تعداد قلعه هایی است که تحت کنترل آنها بوده مانند (قلعه های عقیل – آلوس – باز- گورزقل) در استان الجزیره و اقتدار آنها بسیار گسترده بود و این نیز به دلیل اهمیت موقعیت آنها در شهر زوزان است. [27]

پادشاه هخامنشی دارا اول (داریوش) 521 قبل از ميلاد ، در نوشته های خود می گوید شهر زؤزا در مدیا (مادستان) قرار دارد، از اینجا می توان گفت که کردهای زازا در Dêrsim نوادگان مادها هستند. گویش ملكشاهيا در استان ديرسيم تداوم گویش باستانی مدیایی است ، زیرا ملکشاهى زیاد با غریبه ها آميخته نشده و استقلال خود را حفظ کرده است. برای متخصصان تاریخ کردها که می خواهند زبان ماد را جستجو کنند، مکان اجداد ملکشاهى که شهر (Dêrsim) است ، بهترین مکان برای تحقیق آنها است. در زمانی که مرزهای (ماد) به رودخانه خالص میلکشاهیا در وسط آن منطقه شهر ديرسيم را به عنوان پایتخت خود قرار داد.

وهنگامی که امپراتوری ماد سقوط کرد مردم آن مناطق به ویژه ملکشاهی مکان های خود را ترک نکردند و از خود در برابر هرگونه حملاتى به سرزمین های خود دفاع کردند.

در زمان سلطنت دیکران بزرگ رهبر پادشاهان (آرتاکسیاس) ارمنستان ، بسیاری از مناطق کرد تحت سلطه وی بودند ، اما ملكشاهي متحدین او بودند و پایتخت آنها ديرسيم بود و هنگامی که امپراطوری آرتاکسياس سقوط کرد ، ملكشاهيا با ارمنستان متحد ماندند و در برابر رومیان تعظیم نکردند.

پس از گسترش دين مسیحیان به طور رسمی در ارمنستان ، ملكشاهى(چمشگزگ) تسلیم آیین جدید نشدند ، بلكه بر آئین ، شهادت و آداب و آیین ميترائى و زردشتی خود باقی ماندند. [٢٨]

در سال 1093 میلادی ، هنگامی که سلجوقیان بیزانس ها را شکستند ، شاهزادگان وتشمالان و ريش سفيدان کردهای  شهرهای (وان _ دياربكر _ بدليس _ موش _ ساسون _ بينگول) تسليم شدن و سلجوقیان را به عنوان حاكمان خود قبول كردن، اما کردهای مملكت ملكشاهى جمشكزك و پایتخت آنها ديرسيم، هیچگاه در طول تاریخ مورد توجه سلجوقیان قرار نگرفته اند و اجازه ندادن سلجوقيان وارد زمينهاشون بشن. و در سال 1224 میلادی ، هنگامی که مغول ها به ایالت های (خوارزم) و (سلجوقیان) حمله کردند ، ملکشاهى يا در ديرسيم مسیر کوهستانها را از مغول ها قطع کردند و اجازه عبور آنها را ندادند. مغول ها (آناتولی) نیز اشغال کردند ، در آن زمان هولاكو پسرش (بشموتای) را به عنوان حاکم ایالت (سیواس) نصب کرده بود و به وی دستور داده بود که به ايالت چمشگزگ و معروف به(کردستان) حمله کند، این نبرد به مدت دو ماه بین مغول ها و ملكشاهيا در منطقه کزل کليسا(نازميه) از توابع  پادشاهی چمشگزگ ادامه داشت و در نتیجه سپاه مغول به دستان قهرمانان ملكشاهى شكست خورد و فرار كردن.

به همین ترتیب كردهاى ملکشاهی با (ایلخانیان) نمایندگان مغول ها و آق قینلو ترکمن جنگیدند، جنگهای كردهاى ملكشاهى  بسیار بوده  و همیشه از زمین و استقلال خود محافظت كرده اند. و حتی در زمان فاتحان بزرگ مثل پادشاهان مانند چنگیز خان ، سلطان تیمور گورگان ، شاهرخ میرزا و قره يوسف ترکمان ، آنها نتوانستند پادشاهی ملكشاهى را به اشغال خود درآورند و اعتبار مملكت ملكشاهى را بشکنند ، اما در هر حمله آنها دوباره توسط ملكشاهيا مغلوب شدند. [29]

شرف خان بدليسی در کتاب خود شرفنامه در سال (1005 هجری قمری) ذکر کرده است که ايل (چمشگزگ) به رهبری امیر خود (ملكیش) وتعداد زیادی از چمشگزگ جمع كرده و توانسته (32) قلعه و (16) ناحيه كنترل كند، و اكنون تابع حاكمان چمشگزگ هستند، این شجاعت باعث شد که نام ديگه اى به آنها اضافه شود و کلیه قلعه ها و شهرستان ها تحت کنترل ايل و فرمانروایان چمشگزگ به (ملكيشى – ملكشاهى) نامیده شوند، همچنین شرف خان ذکر ميكند كه ايل ملكشاهی (چمشگزگ) یكی از بزرگترین ، قویترین و ثروتمندترین ايل هاى كرد است و در کردستان شایع شده كه حاكمان چمشگزگ ، ايلات و طوايف بیشمارى  در اختيار خود دارند و آنها یاران و پیروان زیادی دارند وتا حدود هزار خانه از آنها متحدين پادشاهان ایران بوده اند و گروهی از آنها در سپاه پادشاهان مشاركت داشتند و از آنها به صورت جداگانه شاهزادگان و پادشاهان تعیین كرده بودند. اما در مورد حكم و وسعت مرزهای آن ، به جایی رسیده است که همه مردم به ویژه سلاطین و پادشاهان بزرگ در میثاق ها و سوابق رسمی خود به (کردستان) از آن می نامند، و اگر کردها نام (کردستان) را ذکر کردند ، آنها به پادشاهی ملكشاهی (چمشگزگ) اشاره می کردند ، و نه دیگران.

فيلاديميرمینورسکی ، همچنین ذکر ميكند: در قرن هفتم و هشتم ، تقریباً هزار خانوار ملکشاهی نزدیک از پادشاهان ایران بوده اند و از قویترین ايل های کرد بوده اند. [30]

ايل چمشگزگ (ملکشاهی) درتمام وقت مستقل بوده اند و اميرى از خدشان داشته اند.

و در ایام حاکمیت قوى عثمانی ، ملکشاهى به طور مستقل و با حاکمیت کرد خود چمشگزگ مستقل بوده اند و مشمول حاکمیت عثمانی ها نبوده اند، و در همه زمان آنها نه تنها به خاطر پادشاهی خود چمشگزگ (کردستان) محافظه کار و مدافع بوده اند ، بلکه از بیشتر امارات و قبایل کرد دفاع می کردند و تنها هدف آنها مطرح کردن کلمه کردو کردستان بود و آنها با همه فاتحان می جنگیدند.

در زمان سلطنت (آق قینلو) ترکمن ، حاکم این رژیم در ارزنجان ، او به آزادی ملکشاهيا حمله ميکرد و به همین دلیل ملكشاهيا در سال (1328) میلادی با ارتش خود ارتش ترکمن را شکست دادند و حاکم آنها را کشتند ، و با این ضربه شدید به آق قینلو ، ملکشاهی توانستند آزادی و استقلال خود را حفظ کنند.

هنگامی که تیمور لنگ كشورهاى (آق قینلو) و (قره قینلو) شكست داد  یوسف سياه ، پادشاه قره قينلو توسط مغولها اسیر شد و پس از آن ارتش تیمور لنگ با حرکت از جنوب رودخانه فرات به سمت غرب عقب نشینی کرد ، اما ملکشاهی ها اجازه ندادند سپاه مغول از زمينهاشون عبور كند. [3١]

پس از پایان حکومت تیمور لنگ ، ملكشاهی بار دیگر با آق قینلو و عثمانی جنگیدن و در تمام جنگهای خود ملكشاهی توانسته استقلال خود را حفظ كند.

هنگامی که دولت صفویه در ایران تأسیس شد ، ملكشاهیا به شاه اسماعیل صفوی احترام ميگذاشتند و ملكشاهيا در حملات شاه اسماعيل صفوى علیه عثمانی به او کمک کرد، ملكشاهى یکی از قلعه های مملكت خود که قلعه (کماخ) در جنوب ارزنجان بود ، برای وی جا گذاشتند.

در سال 1514 میلادی ، سلطان سلیم ، سلطان عثمانی ها ، توانست صفویان را شکست دهد و برخی از آن قلعه هایی  که به دست صفویان بود اشغال کند ، صفویان جنگ را با عثمانی ها در قلعه استراتژیک ملکشاهی (کماخ) از دست دادند ، هنگامی که ملكشاهى از این موضوع باخبر شد ، سپاهی از ملکشاهی برای دفع حمله عثمانی ها فرستادند و از قلعه كماخ دفاع کردند و اجازه ندادند که عثمانی قلعه نظامی پایدار ملكشاهى(كماخ) را اشغال کنند. [٣٢][٣٣]

هدف سلطان سلیم عثمانی ، کنترل كردن كردستان بود و به همین دلیل (محمد پاشا) به عنوان فرماندار مرزهای كردستان و ایران و فرماندار استان ارزنجان منصوب كرد.

به این ترتیب جنگها بین دولت (آق قینلو) و عثمانی ها ادامه داشت ، زیرا کردهای ملکشاهی تنها کسانی بودند که در میدان نبرد علیه آنها ايستاده بودند و آنها هرگز از هیچ طرف دیگری درخواست کمک نکردند و با هردو طرف در جنگ بوده اند.

هدف سلطان سلیم عثمانی جنگ با فرقه گرایی و کنترل كردن کردستان و ایران و شکست شاه اسماعیل صفوی و پیوند دادن کردستان و ایران به امپراتوری عثمانی بود، سلطان سلیم به نام فرقه بیش از چهل هزار کرد شیعه را که بدون سلاح بودن در شمال کردستان نابود کرد، اما بعد از اینکه فهمید که نمی تواند کردستان را با زور اسیر کند و نمی تواند همه سرزمینهای کرد را تحت کنترل خود درآورد پس از آن به سمت (ملا ادرس بدلیسی) رفت که ملا ادرس یک روحانی شناخته شده بود، این مرد وعده های زیادی به کردها داد و برای آنها مشخص كرده بود که استقلال حكام کرد و ايالات  آنها غیرقابل قبول است و از این طریق تعهد(پیمان) بین امراى کرد انجام شد، اما ملكشاهى مشغول مطالعه این پیمان بودند و در این پیمان شرکت نکردند و هیچ پیمانی را امضا نکردند، همچنین هنگامی که سلطان سلیم ارتش خود را به سمت (مصر) رهبری کرد و تشکیل ارتش او بیشتر از جوانان کردستان بود ، اما ملكشاهى در این ارتش شرکت نکردند و با او نرفتند.

ادريس بدليسى فتنه بين كردها برپا كرد (محمد پاشا) از این درگیری بین مملكت ملكشاهی و برخی دیگر از قبایل كرد استفاده كرد و یک ارتش عثمانی بزرگ آماده كرد و به قلعه كماخ ملكشاهى در جنوب ارزنجان و شمال استان ديرسيم ملكشاهى حمله كرد، و با این حمله نشانه کردها و غرور آنها که در بالای کوه بلند قرار داشت به دست ترکان افتاد، و با این حمله نشانه کردها و غرور آنها که در بالای کوه بلندى قرار داشت ، به دست ترکان افتاد، به این ترتیب در سال (921) هجری ، قلعه كماخ به دست عثمانی ها افتاد ، و نگهبانان ملكشاهى  که به محافظت كردن از قلعه به آنها سپرده شده بود، با تكبير ملا ادرس بدلیسی ، آنها از دفاع از قلعه دست کشیدند و اسلحه های خود را تسلیم کردند ، اما سپس همه آنها توسط عثمانی ها اعدام شدند.

مردم قلعه کاماخ ، همه آنها از ايل ملكشاهی (چمشگزگ) بودند ، مجبور شدن از كماخ به پایتخت خود چمشگزگ (Dêrsim) مهاجرت كنند. [٣٤][٣٥][٣٦]

یاوز سلطان سلیم مطابق پیمانی که با امراى کرد امضا كرده بود که توسط حاکمان کرد به شکل اتحادیه قبیله ای مرتبط با تاج عثمانی به رسمیت شناخته بود، اگرچه تنها ملكشاهى که در این پیمان شرکت نکرده و از ترکها دور شده بودند، اما سلطان سلیم ترجیح می داد که مورد هتک حرمت ملكشاهى و پادشاهی آنها قرار نگیرد و هیچ جنگی علیه آنها اعلام نكرد زیرا ملكشاهى برای مقابله با عثمانى حریف آسانی نبودند و به همین دلیل ترجیح می داد كه با آنها نبرد نكند. [٣٧]

جنگ در سال 1540 میلادی متوقف شد و این دوره دوره بازسازی قدرت عثمانی بود، و همه امراى كرد و تشمالان و حكام توسط عثمانی ها منصوب ميشدند به جز حكام و امراى ملكشاهى كه توسط شاهزادگان پادشاهى خود(چمشگزگ) منصوب می شدند،  وحکومت و اقتدار عثمانی را حتی در آن دوره به رسمیت نمی شناختند و آنها حكومت مستقل كرد خود را حفظ می كردند.

در سال 1635 میلادی سلطان مراد چهارم عثمانی با هدف از بین بردن هرگونه حکومت ارثی کرد در کردستان ، ارتشهای عثمانی را به حركت انداخت و به ایالت (ارزروم) رسید. ولى او نتوانست به ملكشاهى يا حمله كند، و همانطور که در بالا اشاره کردیم که جنگ با ملکشاهى خطرناک بود و این امکان وجود داشت که عثمانی تاج و تخت خود را از دست بدهد، زیرا ارتش ملكشاهى ارتش قدرتمندی بود و دشمن قبل از برخورد با آن به شدت شمرده می شد و برخی نیز از ترس آنها خوددارى می کردند، و به همین دلیل سلطان مراد چهارم به طور رسمی جنگ با پادشاهی ملكشاهی (چمشگزگ) را اعلام نکرد و تنها ضررهای ملكشاهی در آن حملات به كردستان ، جابجایی ايلات وطوايف ملكشاهى است که در خارج از مرزهای (چمشگزگ) و كوچ كردن آنها به پایتخت خود و برخی جاهای دیگر بوده اند.

همانطور که برای همه معلوم شد ، عثمانی ها تمام مدت برای محافظت از خود در حال جنگ بوده اند، ترس آنها از قبایل کرد برای حمله به آنها بود، به همین دلیل آنها جاسوسانى به نام (والی و جنرال) به کردستان می فرستادند تا با هدف ایجاد اختلاف بین قبایل کُرد بتوانند درگیری بین آنها ایجاد شود و از این طریق در مقابل دولت ضعیف شوند و در بعضی مواقع از نیروی نظامی مستقیم برای تضعیف کردها استفاده ميکردنند، ملكشاهيا همچنين هنگامى كه اين فرصت را داشتند ، به مناطق تركيه حمله ميكردنند و هدف آنها فقط اثبات وجود و استقلال آنها بود. [٣٨]

 

مملكت (چمشگزگ)، و انتشارات و گسترش و مهاجرت ايل چمشگزگ (ملكشاهی) به چهار بخش كردستان.

مانند آنچه قبلاً به آن اشاره كردیم ، ايل ملكشاهی صاحبان بزرگترین پادشاهی كرد و معروف به  كردستان بوده اند. در كتاب دياربكريه ابو بكرطهرانى درسال، 1450م_850هـ/  آمده است، پادشاه سلیمان ذوالقد، حاکم شام (سوریه)، با پادشاه شیخ حسن بگ ملكشاهى (پادشاه مملكت ملكشاهى)مشکل داشت، به همین دلیل پادشاه سلیمان ارتش بزرگی را آماده كرده بود که از ارتش خود تشکیل شده بود و بیش از (30)هزار مبارز ترک و عرب از شام تشکیل می داد. سپاهیان شام جمع شدند و به ملكشاهى(چمشگزگ) حمله كردند و پادشاه شیخ حسن بگ و چمشگزگ را محاصره كرد، اما پس از پنج روز محاصره و جنگ ، ملكشاهى به طرف ارتش حمله كردن و همه سربازان حمله كننده را كشتند و تنها تعداد معدودی از آنها در كنار پادشاه خود(سلیمان ذوالقد) باقی ماندند. سرانجام وی از شیخ حسن بگ بخشش خواست و شيخ حسن او را بخشید. و سپس سلیمان ذوالقد به قلعه (خربوت) كه تحت حاكمیت او و اموال او بود رفت و از آنجا ارتش دیگری را آماده كرد و به ايالت آق قينلو حمله كرد.

همچنین در همان منبع (دیار باکریه) و منبع دیگری نیز آمده است که شرفنامه است، هنگامی که عثمانی ها به دولت آق قينلو ، در سال 1472_1473ميلادى، حمله کردند، آنها ارتش بزرگی را به سرپرستی سلطان (محمد پاشا روم) معروف به (محمد فاتح) مجهز کرده بوده اند از ایالت های (موره – بوسنه – افلاق – علائيه – آنادولی – منتشاى ايلی – قرمان – قستمونيه – طرابزون ، و تمام مناطق روم و همه آنها ارتش بزرگی مانند این تشکیل دادند(بیست هزار مبارز عرب ، ده هزار مبارز ینی چری ، ده هزار قبوو خلقى و شصت هزار مبارز نیرومند و مختلط از تمام ملیت ها ، یعنی نزدیک به صد هزار مبارز، و از طرف دیگر ، پادشاه آق قينلو، با ارتش صد هزار نفرى خود را آماده كرده بود، این نبرد با پیروزی سلطان محمد عثمانی به پایان رسید. در همان حوادث ارتش بزرگ عثمانی قصد داشت تا سرزمینهای ملكشاهى را اشغال کند به همین دلیل  وی به قلعه (کماخ) ملكشاهى در جنوب ارزنجان حمله کرد، با این حال پادشاه ملکشاهى(چمشگزگ)، پادشاه حاج رستم بگ ملكيشى، حمله عثمانی ها را دفع کرد و به آنها اجازه اشغال دادن قلعه کماخ ملکشاهی را نداد.

بله ، اینها ملكشاهی هاى قهرمان هستند كه نماد و افتخار ملت كرد را حفظ كرده اند و اجازه ندادند كه همه اشغالگران جهان كردستان(چمشگزگ) را اشغال كنند.

همچنین در کتاب دیاربکريه ، ذکر شده است در زمان سلطنت پادشاه ایالت قره قينلو (اسکندر میرزا) وی با پادشاه چمشگزگ (کردستان) رابطه خوبی داشت، در زمان پادشاه (شیخ حسن بگ) ملكشاهى ، او نیز به جز مملكت چمشگزگ بر امارتهاى (بدلیس _ وان _ اخلات _ ووستان) حكم داشت و تمام امراى آن ايالت هاى کرد از پادشاه شیخ حسن بگ ، دستور می گرفتند، و پادشاه اسکندر میرزا قره قينلو، پادشاهى ملکشاهی را به رسماً شناخته بود.

این بیشتر شواهد حاکی از آن است که ملکشاهى حاکمان اکثر مناطق کردستان شمالی بوده اند و این سخنان توسط شرفخان ، ابوبکر تهرانی ، اولیا چلبی ، امین زکی بگ و بسیاری از مورخان پشتیبانی می شود اینکه نام و پرچم ملکشاهی یک نام و پرچمى شناخته شده در همه کردستان بوده است. [٣٩]

همانطور که در دوره حكم پادشاهى حاج رستم بگ ملكشاهى برخی از وقایع را ذکر کردیم و هنگامی که وی پادشاهى را به دست گرفت ، در زمان وى ، شاه اسماعیل صفوی حکومت صفوی را بدست آورد و اتحادى بین دولتهای صفوی و ملكشاهى(چمشگزگ) صورت گرفت. سلطان محمد دوم عثمانی پس از غلبه بر حسن بگ بایندوری، نامه‌ای به حاج رستم بگ چمشگزگ، نوه شیخ حسن بگ، نوشت و از وی طلب همراهی کرد اما پادشاه حاج رستم بگ چمشگزگ دعوت او را قبول ننموده و قلعه کماخ را به عثمانی‌ها تسلیم نکرد.  شاه اسماعیل صفوی در ۹۱۲ ه‍. ق، نورعلی خلیفه، از امرای قزلباش را به ولایت چمشگزک فرستاد. پادشاه حاج رستم‌ بگ، چمشگزک را تسلیم نورعلی خلیفه کرد و خود به خدمت شاه اسماعیل یکم رسید. شاه نیز مناطق وسيعى از توابع عراق،و عراق عجم را در عوض مملكت چمشگزک به او داد. مردم چمشگزک به سبب رفتار ظالمانه نورعلی خلیفه و کشتار عده بسیاری از طوايف ملکیشی چمشگزک، با او مخالفت کردند و پیکی نزد حاج رستم بگ چمشگزگ در اصفهان فرستادند، اما هم ‌زمان جنگ چالدران مابین اسماعیل صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی درگرفت و حاج رستم بگ چمشگزگ در رکاب شاه اسماعیل یکم صفوی بود، سلطان سلیم قبل از نبرد چالدران ، یک پیام پنهانی برای پادشاه حاج رستم بگ ارسال کرد و از وی خواست که از این نبرد خارج شود. پادشاه حاج رستم ، این درخواست را انجام داد و با ارتش خود عقب نشينى كرد، پس از پایان نبرد و شکست شاه اسماعیل صفوی، پادشاه ملكشاهی حاجی رستم بگ ، و نوه اش و چهل شیخ و فرمانده نظامی ملكشاهی به سمت سلطان عثمانى نموده، اما سلطان عثمانی به آنها خیانت كرد و دستور داد كه همه آنها كشته شوند ، و واقعاً همه كشته شدند. [٤٠]

پیرحسین ‌بگ، فرزند حاج رستم بگ چمشگزگ با شنیدن خبر قتل پدرش از قلمرو حکومت پدرش حاج رستم بگ چمشگزگ در عراق با این تصمیم که به ملازمت سلاطین چراکسه مصر در آید عزم سفر نمود، ولی در اثنای راه ممای بگ حاکم ملطیه او را تشویق کرد که برای انتقام گرفتن از نور علی خلیفه قزلباش به سلطان سلیم اول بپیوندد. پیر حسین بگ پند و راهنمایی او را به کار بست و در آماسیه به سلطان سلیم اول پیوست. سلطان از شهامت و بی‌باکی او بسیار خوشش آمد و به محمد پاشا میرمیران مرعیشی فرمان نوشت که به همراهی پیرحسین بیگ، چمشگزک را از نیروهای نور علی خلیفه باز پس گیرد و در اختیار پیر حسین بگ قرار دهد. پیر حسین بگ قبل از آنکه نیروهای محمد پاشا میرمیران مرعیشی برسند، با سپاهی از مردم چمشگزک به نبرد با نورعلی خلیفه برخاست و در اندک مدتی نیروهای نور علی خلیفه قزلباش را شکست داد و او را در منطقه به نام (تاكر ييلاغى )به قتل رساند.  به این ترتیب  پیر حسین بگ مملكت خود را از این خارهایی که مانع از مسیر آن شده بود ، پاکسازی کرد و بدون رقابت او سی سال بر چمشگزک حکومت کرد و یکی از امرای توانای چمشگزک بود. از پیر حسین بگ 16 پسر بر جای ماند، ۱- خالد بگ ۲- محمدی بگ ۳- رستم بگ 4- یوسف بگ ۵- پیلتن بگ 6- کیقباد بگ ۷- بالول بگ ۸- محسن بگ ۹- یعقوب بگ ۱۰- فرخشاد بگ ۱۱- علی بگ ۱۲- کولای بگ ۱۳- کیخسرو بگ ۱۴- کیکاوس بگ ۱۵- پرویز بگ ۱۶- یلمان بگ، سرانجام حكم قلمرو حکومت چمشگزک در بين برادران تقسیم شد وهمه با هم چمشگزگ حكم كردن.

پس از کشته شدن شاه حاجی رستم بگ ، پادشاه پير حسین بگ ، به مملكت خود بازگشت ، اما همه فرزندان و نوه و ايل چمشگزگ (ملکشاهی) با او برنگشتند بلکه در مناطق آذربايجان و سنندج و كرمانشاه و عراق، ماندند.  شاه عباس بزرگ صفوی هنگام حمله ازبک‌ها به ایران  از چمشگزک‌ها (ملكشاهى) خواست كه كمكش كنند و براى چندين بار مطالبه سرانجام ملكشاهى يا موافقت كردن و در انا زمان امراى چمشگزگ (شاه علی‌خان، شاهقلی سلطان) در لشکرکشیهای ملكشاهى برای مقابله با ازبکها رهبرى ميكرده اند، در سال ۱۰۱۱ ه‍. ق، چهل هزار خانوار از کردهای چمشگزک، به منظور جلوگیری از حمله ازبکها به مرزهای خراسان، به نواحی قوچان و بجنورد و جاجرم و کالپوش ــ که در دست ايل (گرایلی) بودند کوچاند.  آنها مسافت های طولانی را با جنگ های مداوم با ازبک ها و ترکمن ها طی کردند که بیش از دو سال و بدون کمک ارتش صفوی در مناطق (ورامين _ اراک _ طهران _ قزوين)ادامه یافت، از این پس، سراسر خراسان شمالی در اختیار چمشگزکها قرار گرفت.  با اسکان چمشگزکها در مناطق یاد شده، میان آنان و گرایلی‌ها درگیریهایی به وجود آمد و سرانجام، گرایلی‌ها از این نواحی بیرون رانده شدند.

در سال 1727 میلادی و در دوره حکومت نادر شاه ، قدرتمندترین پادشاه ایران ، بخش بزرگی از ايل چمشگزگ (ملکشاهی) از خراسان به مشهد منتقل شدند، زیرا آنها قبول نکردند که در سرکوب شورشهای ترکمن علیه دولت ایران شرکت کنند. همچنین نادر شاه بخش دیگری از ايل چمشگزگ (ملکشاهی) به نام (عمارلو_ آماران) به (گیلان و مازندران) فرستاد تا با ارتشهای (روسیه) که بخشی از سرزمین های ایران را اشغال کرده بودند بجنگد. و همین ايل چمشگزگ (ملكشاهى) به رهبری (ابراهیم خان) با ارتشهای نادرشاه جنگيدند و قبول نكردند تسليم نادر شاه بشوند. [٤٢][٤٣]

همچنین بخش دیگر ايل چمشگزگ كه از اميران و شاهزاده ها چمشگزگ ، فرزندان و نوادگان پادشاه حاج رستم بگ بودند ، در سنندج و كرمانشاه و ایلام  و اقليم کردستان عراق مستقر شدند. در کردستان عراق، در استانهای دهوک ، اربیل ، کرکوک ، خانقين ، برخی از آنها با نام ملکشاهی شناخته می شوند ، و بیشترین قسمت با نام (هسنی یا هسنیان ، مللی ، بولى و پیران و قيتول) و برخی نامهای دیگر. چمشگزک(ملكشاهى) در بسیاری از جنگها، از جمله جنگ با ترکمانان در ۱۱۴۷، تسخیر بلخ در ۱۱۴۹ و تسخیر قندهار در ۱۱۵۱، نادر را یاری کردند و خود چمشگزگ چندین بار با نادر شاه جنگیدند. [٤٤][٤٥]

همچنین در پایان حکومت نادرشاه ، ملكشاهی ایلام و عراق به دلیل وضعیت اقتصادی دشوار از دادن باج به دولت خودداری كردند و آنها مأموران جمع آوری مالیات را كشتند. در آن دوره ، توشمالان و بزرگان ملكشاهی در ایلام ، مانند توشمال كوخاله بگ و توشمال كاكا كاتوره از طايفه سرايلوند(سوباری) وتوشمال قيطاس و از بزرگان طايفه باولگ ، خلیلون ، كلون ، رسولون ، گلان و كنیاينه و سایر طوايف ملكشاهى قیام بزرگی را علیه نادر شاه رهبری كردند. و هیچ کس باجى به دولت نداد. این واقعه در کتاب (جيهان گشاى نادرى) نیز ذکر شده است.

مروى در كتاب عالم آرای نادری در این مورد می‌گوید، چون مقدمه زجر و سیاست به سرحد افراط رسید، جمعی از سرکردگان پشتكوه متفق گشته، به قدر بیست نفر از محصلان دارای گیتی ستان نادرشاه را به قتل رسانیدند. چون بقيه طوایف پشتكوه آن حرکت را دیدند هرکس محصلان مالیاتی خود را به قتل آورده، به جماعت مذکور ملحق گشتند. [٤٦]

ایل ملکشاهی (چمشگزگ) در استان ايلام.

ايل ملکشاهی (چمشگزگ) ، در ایلام در هر زمان قادر به حفظ استقلال و اصالت ايل خود بوده اند و به کسی اجازه نمی دادند که در امور خصوصی آنها دخالت کند. [٥٠][٥١]

همچنين ایل ملکشاهی در دوره قاجاریه بارها حمایت خود را از حکومت مرکزی انجام داده‌اند این ايل نبردهای زیادی را علیه امپراتوری عثمانی انجام داده و در بعضی مواقع ملکشاهی در صورت دخالت در امورشان با دولت مرکزی قاجار می جنگیدند.

وقتی میگوییم شمال كردستان ، بايد بدانیم در قديم شهر ديرسيم و تمام شهرهاى كرد نشين كنونى تركيا  جزئی از ایران بوده اند.

توضیح ساده ای از طوايف ايل ملکشاهی (چمشگزگ) در ايلام.

با توجه به آنچه گفته می شود در مورد خاستگاه برخی از طوايف ملكشاهى که از بنی اسرائیل و بنى کنعان و بنى مضر هستند كذب محض است و هيچ صحت ندارد، همه ما می دانیم که در زمان امراى ملكشاهى تشمال كوخاله بگ ، تشمال کاکا کاتوره بگ ، تشمال دوست محمد بگ و تشمال گهزاد خان و دیگران، سران ايل ملکشاهی بوده اند و در یک دوره زمانى برخی از مشکلات بین آنها و بین شاهزاده محمدعلی میرزا قاجار حاکم لرستان و کرمانشاه رخ داده است،و این شاهزاده قصد ایجاد اختلاف بین اعضاى ايل ملکشاهی را داشت و نامه آن در مورد اصالت چند طايفه و تيره ملكشاهى كذب محض است، و تحریف خاستگاه طایفه سرايلوند(سوباری) و نسب آنها به بنی اسرائیل ، وطايفه کینیاينه ، خلیلون ، رسولون و کلون به بنى کنعان و مضر و دیگران، به منظور بی اعتبار کردن و کاهش محبوبیت آنها در بين  اعضای ايل خود و به ویژه طايفه سرايلوند، زیرا از تحویل واردات حرم (پيرمامه) به دولت مرکزی محمدعلی میرزا قاجار جلوگیری می كردند و به دلیل اقتدار گسترده آنها ، باج را پرداخت نمی کردند، و به دلیل انسجام فرزندان این ايل و ایمان به مافوق آنها به بزرگان خود، على ميرزا قاجار به هدف خود نرسید. [٥١]

با توجه به خاستگاه ونسب طوايف : شكر بگ ، نقى(نظر بگ) ، كاظم بگ ،روسگه(روستم بگ)، خداداد، ملگه، خميس، حسين بگ فرزندان شمير.

روایات زیادی در رابطه با خاستگاه آنها و نام پدر بزرگ آنها وجود دارد ، همانطور که رستم رفعتی در کتاب خود (انساب شهرى وعشايرى استان ايلام ص340) ذكر كرده است مبنی بر اینکه شخصی بنام جميل از اعراب ربوط دشت عباس به محل اركوازمهاجرت و در جوار طايفه كينيانه سكونت اختيارى  و داراى چند اولادى بوده است. نجم سلمان مهدی فیلی در كتاب خود (تاريخ قبائل وأنساب ،فلكلور،تراث قومي، راجعة جرجيس فتح الله، ص 165) ذكر كرده است،همچنین این که خاستگاه این طایفه متعلق به عيلاميان باستان است و جد بزرگ آنها شمير ولد علی جان است.

همچنین جناب آغاى عليرضا اسدى ادعا ميكند كه اصليت این طايفه از نوادگان پادشاه سلجوقی (ملک شاه) ميباشد و پدر خمیس و برادرانش شخصى به نام شمیر است و این ادعا به این معنی است که آنها  ترک سلجوقى هستند. همچنین برخی از بزرگان این طایفه خود را به اعراب ربیعه یا بنی هاشم نسبت می دهند. همچنين محقق (احمد لطفی ، دانشگاه پیام نور بدره) ، او آنها را به ايل سوره ميرى نسبت می دهد و اظهار ميكند که پدر خمیس شخصی به نام شمير است.

اما طبق نظر بنده ، منشأ این طايفه از ملكشاهى كرد است و در زمان جد بزرگشان شمير ، آنها در منطقه (زرباتيه و بدره ، عراق)زندگی می کردند و پیش از(250) سال ، به عموزادهاى ملكشاهى خود پیوستند و با آنها مستقر شدند و بخصوص كرد بودن آنها هيچ شكى نيست و از كردهاى تبار ملكشاهى ميباشند.

ايل ملکشاهی فقط از لحاظ جغرافیایی به دو بخش تقسیم شده است چمزی و گچی:

ملکشاهی چمزى:  ۱- سرایلون دوسگه(سوباری) ۲- نقی (نظربگ) ۳- کلون كال (كولاوى بگ) 4- خضر بگ(خزرینون)5- خداداد 6- گلان ۷- شکربگ ۸- حسین بگ ۹- باباهای پیرمحمد ۱۰- روسگه (رستم بگ) ۱۱- قیطولی ۱۲- على نظر(کۆچکری) ۱۳- کاظم بگ 14- کینیانه(كينيان) 15- خلیلون(خليل بگ) 16- کناری ون ۱۷- گراونی ۱۸- خمیس ۱۹- شيره میر (شێرە مێر) ۲۰- کل کل ۲۱- کلگه ۲۲- کوگر ۲۳- سیه گه 24- جمعه 25- ملگه.

ملکشاهی گچی: ٢٦- رسولون(رسول بگ) ۲۷- باولگ(بالول بگ) ۲۸- خیرشه۲۹ – کوکی ۳۰- دوقرصه ۳۱- مهر(قيطول + خلف).

رابطه طايفه سوبارى دوسگه(سرايلون) با طايفه نقى:

روابط خانوادگی بین این دو طایفه به زمان تشمال دوست محمد (دوسگه) و مرحوم نقی ولد نظربگ، بازمى گردد،

مرحوم نقی جوانی شجاع بود و به دلیل همین صفت ، تشمال دوست محمد (دوسگه) به نقی پیشنهاد کرد که وی را به روستاى خود ، کلک سیاب همراهی کند، نقی با این پیشنهاد موافقت کرد و با دختر دوسگه ازدواج کرد و او در آن زمان با آنها زندگی می کرد و نوه های وی هنوز هم در روستای کلک سیاب زندگی می کنند، و بعد از انقلاب اسلامى  این روستا به نام كلک نقى  نامگذاری شد.

همچنین قهرمان آکنه بی خان دايى شاه محمد یاری (شامگه)ميباشد و همچنین كدخدا امیربگ سرايلوند همسر نوه شامگه از طرف مادرى و نوه جافگه از طرف پدرى به نام (جميله)است، جميله دختر خودامراد، هنگامی که مرحوم شامگه درگذشت ، او به دستان شیخ ملا حسنی از سرایلوند در نجف به خاک سپرده شد و در كنار او شیخ امیربگ و نوه شامگه(جميله)در كنار او دفن شدند.

این نشان می دهد که رابطه این دو طایفه به قدری قوی است که اکنون در ملکشاهی نمی توانیم به راحتی بین آنها تمایز قائل شویم و همه فکر می کنند که آنها یک طایفه هستند و در واقع می توان گفت که آنها مانند یک طایفه هستند و در دوران خوب و بد رابطه برادرى و خون دارند.

طایفه سوبارى دوسگه(سرايلون).

اين طايفه از قدیمی ترین طوايف ملكشاهى(چمشگزگ) است و حتی می توان گفت از قدیمی ترین طوايف کرد ميباشد، و او بیش از چهار هزار سال قدمت دارد ونام و تاریخ آن مربوط به ریشه و زبان و فرهنگ (سوبارى ها) است، همچنین می توانیم بگوییم که این طايفه از نوادكان پادشاهان سوبارى ميباشند، سوبارى ها (معروف به هوری) که اجداد نايرى و میتانى و مادها هستند، محل اصلی ملکشاهى شهر ديرسيم است که جز امپراطوری سوبارى كرد بوده است.

و نام این طايفه بسیار قدیمی است، و اکنون در استان دیرسيم ، محل اجدادى همه ملكشاهى ، منطقه ای به نام هوزات (هوزنا) وجود دارد و یک شاهزاده از شاهزاده هاى ملكشاهى در آن منطقه  وجود دارد که به (سالتک) معروف است وی در کوهی معروف به (سار- ساری) در آن منطقه به خاک سپرده شده است، و به همین دلیل ، اکنون در ديرسيم برخی از آنها به نام طايفه سارى سالتك  ویا طايفه سارى سالتكان شناخته می شوند. [٥٢]

طایفه سرايلوند دوسگه ملكشاهى  در ايران و عراق با طايفه سارى سالتک  یک اصليت دارند و نام آنها از نام سوبارى گرفته شده است، همانطور که توضیح دادیم ، ايل ملکشاهی در ایران و عراق منشأ آنها از شمال کردستان (ديرسيم ، دیاربکر) و حومه آن است.

در زبان باستان ماد نوادگان (سوباريها)، سار به معنی کوه است، وهمانطور که در بالا توضیح دادیم ، ملکشاهى در ديرسيم محافظه کار از زبان سوباریایی هستند، و طبیعی است برای یک طایفه کرد با نام کوه ویا برعکس کوهی با نام شخص یا طايفه شناخته شود.

همچنین در استان سنندج(سنه) و در شهرستان بیجار یک مکان باستانی به نام (تپه سرایل) وجود دارد و تاریخ آن به مادها برمی گردد، این ثابت می کند که نام (سار – سرایل) یک نام کردی سوبارى، قدیمی است. بنابراين نام (سرايلوند) از نام (سوبارى) آمده است، و نام اين طايفه با هیچ نام دیگری مثل نامهای منطقه ، اجداد ، مذهب یا ملیت مرتبط نیست. (سوبار – سوبارى – سوبارتو – سوباريا – سو بى  – سار – سارى – سرايل – سرايلوند) همه این نام ها یک معنی دارند که (سوبارى) است، وبا توجه به ملتهایی که به دنبال یکدیگر مى آيند  و تغییر زبان آنها در طول سالها، نام سوبارى تغییر می کند.

با توجه به مناطق جغرافیایی مختلف کرد ، برخی از کلمات(پسوند) به انتهای نام طوايف کرد اضافه می شود مانند حروف (ى _ اى _ لوو _ وند)، در مناطق ترکمن ها براى طوايف كرد و باقى طوايف بیشتر از حروف (لوو) استفاده می شود ، مانند ايل (شادی) چمشگزگ در خراسان به (شادلوو) تبديل می شود و در شمال کردستان از حروف (ان)، استفاده ميشود مانند ايل شکاک، به شکاکان تبديل مى شود و در اقليم كردستان عراق از حروف (ى) استفاده مى شود مانند طایفه هسنیان، به طايفه هسنى، تبديل مى شود و در لرستان و بخشی از استان ایلام و كرمانشاه از حروف (وند) استفاده مى شود مانند طایفه پیران ملکشاهی به طايفه پیرانوند، تبديل مى شود. همچنین در استان دهوک  در اقليم كردستان عراق، طایفه ای وجود دارد به نام (زيبارى) که از نوادكان سوباريها هستند ك بنابراین طايفه سرایلوند و طايفه زيباری از یک نسل هستند.

این طايفه و تمام طوايف ملكشاهى در ایلام مستقیماً از ديرسيم به ایلام نیامده بلکه در مناطق (آذربایجان – دهوک – سنندج) سکونت داشتند و سپس به آرامی خزیدند تا اینکه به کرمانشاه و سپس به شكل گروه گروه  به ایلام و لرستان رسیدند.

جد بزرگ اين طايفه شاهزاده فروخشاد بگ(مير وفرى) ، فرزند شاهزاده على بگ ، فرزند شاهزاده رستم بگ ، فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاجی رستم بگ ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ أمیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است.

هنگامی که بخشی از ايل ملکشاهی (چمشگزگ) در سال 1514 پیش از میلاد مهاجرت کردند ، به ايران و کردستان عراق  وعراق عجم ، آنها حاکمیت بخش بزرگی از عراق، کرمانشاه ، همدان و ایلام را به دست گرفتند.

شاهزاده فرخشاد بگ (وفری بگ)، شاهزاده ملکشاهی فرزندى به نام سرال بگ داشته و شاهزاده سرال بگ فرزندى به نام تیمور بگ و تیمور بگ فرزندى به نام سلطان ويس داشته وسلطان ویس دو فرزند به نام هاى (خداويس بگ و مراد ویس بگ).

خداويس بگ فرزندى به نام میر ویس بگ دارد.

مراد ویس بگ فرزندى به نام علی جان بگ دارد.

میر ويس بگ ، فرزند خداویس بگ ، دو فرزند دارد به نام (الوند بك و كوخاله بزرگ) ، الوند بگ دارای فرزندی به نام ججكه بگ(جواد) است. وججکه بگ(جواد)، چهار فرزند به نام های (كاكا كاتوره بك ، هادی بك (هیرگا) ، كاكا موسی بك (موسكه) ، داراب بك دارد.

تشمال كاكا كاتوره بگ سه فرزند دارد بنام (تشمال دوست محمد دوسگه ، سيد محمد بگ ، ميره بگ).

تشمال دوست محمد (18) فرزند داشته بنام (صفر خان _ كريم خان _ كمرخان_ سهراب خان _ تشمال گهزاد خان _ عبدي خان _ بي خان_ شيرخان _ شاكه خان _رستم خان _ مي خان _ آرام خان _بابا خان _طهماسب خان _ابراهيم خان بيرگه – آزاد خان – عزيز خان).

و ميره بگ (9) فرزند داشته بنام (آكه خان _ خان محمدخان _ يارى خان _ ملا ملك بگ _ اله خان _ الفت خان _ على خان _ جاسم خان _ احمد خان حمودى).

وسيد محمد بگ (5)  فرزند داشته بنام (رضا بگ – ابراهيم بگ – كولنى خان _ برغش خان _ نور محمد خان).

وتشمال كوخاله بگ بزرگ  داراى (12) فرزند است (شاكه – سيد محمد بگ  – علي محمد – پیرگە(بيرى) – كمر خان  – ولى – هواس – حسين – درويش – شهباز(شاواز) – حيدر).

واز فرزندان شاكه فرزند كوخاله بك بزرك (سيد محمد و سيد محمد  داراى فرزندى بنام اسماعيل).

اسماعيل جهار فرزند دارد بنام (فرهاد – على قلى – مالك – آزاد خان).

آزاد خان دراى 3 فرزند به نام (نياز – ابراهيم – نور محمد).

كدخدا نياز خان داراى (7) فرزند بنام هاى  (جاسم – على محمد – سيد محمد – خان لر – علي بابا – محمد – تراب).

بعضى از فرزندان و نوه های تشمال مراد ويس بگ ، فرزند شاهزاده سلطان ویس ، فرزند شاهزاده تیمور بگ ، فرزند شاهزاده سرال بگ ، فرزند شاهزاده فرخشاد بگ (وفری بگ).

علی جان فرزند مراد ويس، داراى فرزندى بنام (روزه)، و روزه داراى (2) فرزند بنام (بسام بگ – اسماعيل)، و بسام بك داراى (3) فرزند بنام (منصور بگ – فتاح – سليمان بگ)،  واسماعيل داراى فرزندى بنام  (بابير) و بابير داراى فرزندى بنام (على).

منصور بگ داراى (2) فرزند بنام  (جمشيد – أمير)  و فتاح داراى فرزندى بنام (سايه)، وسليمان بگ داراى (2) فرزند بنام ( علي بگ – شكر بگ).

شجره نامه طایفه سرايلوند دوسگه(سوبارى) یک شجره بزرگى است و ما نمی خواهیم اینجا تمام شجره نامه را بنویسیم و انشاءالله در کتاب خود کل شجره نامه را خواهم نوشت.

طایفه نقی به این طایفه در منطقه کلک سیاب ملتحق شدن و اين دو طايفه عموزاده هستند.

توشمال كاكا كاتوره بگ آنقدر در ایلام و ایوان تأثیر داشت كه همه كاروان های تجاری كه از آن منطقه عبور می كرده اند مالیات به وى می دادند، و همه طوايف كرد براى او احترام ميگذاشتند، اکنون در شهر ایوان در دامنه کوه مانشت و  از شمال کوه بانكول ، و از جنوب کوه شیره زول و کوه کاتوره در جنوب شرقی قرار دارد، این کوه بزرگ بنام (کوه كاتوره) نامیده شده است ، تشمال كاكا كاتوره نوى پادشاه حاج رستم بگ چمشگزگ ميباشد، همچنین وی تأثیر گسترده ای در گذرگاه های رودخانه كنگير در ایوان و سومار داشت شهر و روستاهاى مندلى، نفت شهر ، روستای پليه و سياهگل و ژاومرگ، که در آن زمان یکی از مهمترین گذرگاه ها و نقاط بازرگانی بین ایران و عراق بوده است.

طايفه نقى به اين طايفه ملحق شده اند، و رابطه بسیار عمیقی باهم دارند.

زمينهاى طايفه سرايلوند(سوبارى) اعتبارند از :(کلک سیاب – گج دوسگه – کلکین – وروى – و در مناطق زرباطیه وباغ سایه زمين دارند.

تشمال عالى شأن دوست محمد (دوسكه) ، رياست ايل ملكشاهی و نوادگان وی  ده‌ها اسناد قديمى و معتبرى دارند كه نشان می دهد او تشمال همه ايل ملكشاهی است و لقب او (عالى شاه وعالى شأن) بوده، و معروف به تشمال چمزى و گچى ميباشد.

والى احمد خان فرزند والى حسن خان، برادر رضاعى تشمال دوست محمد است، وبزرگ خاندان دوست محمد مادرش دختر مرحوم خمیس شمیر میباشد به نام فاطمه، تشمال دوست محمد قدرت جسمى زیادی داشته، و همچنین او مانند پدرش تشمال كاكا كاتوره بگ قدرت بدنی زیادی داشته.

طایفه سرايلوند(سوبارى) با بقیه طوايف ملكشاهی در ایلام خصوصاً طايفه نقى ارطبات خوبى دارند و مرحوم ملاحسنی كدخدا اين طايفه پسر خاله ، تشمال حاج فرامرز اسدی است از طايفه خميس و رابطه خوبی باهم داشته اند.

ايل ملکشاهی در زمان تشمال دوست محمد(دوسگه) تأثیر گسترده ای در ملكشاهى و پشتكوه داشته و حاكميت آنها به كرمانشاه و استان كووت مى رسيد، تشمال دوست محمد(دوسگه)، رياست ايل ملكشاهی در سال 1800 میلادی، برادرش میره بگ به عنوان حاكم شهر زرباتيه نصب كرد از توابع شهرستان بدره عراق، عالى شأن میره بگ تأثیر گسترده ای در منطقه داشت و همه ايلات از دستور وی منحرف نمى شدند و پس از وی پسرش ملا ملك بگ ، حكومت را به دست گرفت او ملا وشیخ فقیه بود و مردم به او احترام زیادی میگذاشتند، و پس از وی پسرش ، (احمد بگ) ، در زرباتیه حكومت را به دست آورد او امیر و حاکمی با اقتدار گسترده و همه به او احترام می گذاشتند.

از بزرگان این طایفه و ايل ملكشاهى تشمال كوخاله بك است كه او نفوذ گسترده ای در منطقه ایوان و گذرگاه های رودخانه كنگیر در ایوان و سومار و به سمت مندلى و نفت شهر و پليه و سياهگل و روستاى  ژاومرگ داشته است، و اين مناطق یكی از مهمترین گذرگاه ها و نقاط بازرگانی بین ایران و عراق بوده، و کاروان های تجاری که از آن گذرگاه ها عبور می کردند ، بايد به تشمال كوخاله بگ باج ميدادند، و همچنین در شهر ایوان كوهى بنام (كوجگه كوخاله) وجود دارد.

تشمال گهزاد خان ، فرزند تشمال دوسگه كاتوره ، تشمال ايل  ملكشاهی بوده است، وی تأثیر گسترده و اقتدار بزرگی داشته و مهر او به واسطه شکل بدن شیر با  سر خروس مشخص می شد و از معتبرترين مهرهاى استان ايلام بوده است.

و از بزرگان و قهرمانان این طایفه بهلوان آكنه بى :

در  شهر شیروان جرداول و کرمانشاه يك قهرمان به نام (شیخ علی جكنى) وجود داشت و او یکی از قهرمانان مشهور کرد در ایلام و کرمانشاه بود، و این قهرمان خبرهایی زيادى در مورد شجاعت قهرمان آكنه بى ملكشاهى بهش مى رسيد و او آرزوی زیادی برای ملاقات و روبرو شدن و كشتى گرفتند با آكنه داشت و هميشه میگفت خوشبحال هرکسى  این آکنه بى ببينه، زیرا احساس می کرد پهلوان آكنه معروف تر از است ، بنابراین روزی پهلوان آكنه را دعوت مى كند تا با او كشتى بكيرد  وی به دعوت قهرمان (شیخ علی چگنى) پاسخ داد وبه محض رسیدن بهلوان آكنه شیخ علی جگنی آمد پیشواز آكنه و شيخ على دست خود دراز مى كند كه سلام كند آكنه كه سوار بر اسب بوده بايك دست شيخ على را بلند مى كنه و باخودش ميبره، كه حال شيخ على جكنى  خراب مى شود و در آن زمان شیخ علی فهمید که آكنه چقدر نیرومند است. و اینکه او نتوانست با چنین قهرمانی بجنگد، او را به خانه اش  دعوت کرد، و او را برای ناهار میزبانی كرد، او این پیشنهاد را پذیرفت و بعداً دوست شدند.

و همچنین روزی که بهلوان آكنه بى در حال عزیمت به منطقه (شروان جرداول) برای برداشت گندم بود، وی توسط گروهی از راهزنان(طيره جلوى) متشکل از (18) نفر تحت تعقیب قرار گرفت و جلوى آكنه بى را ميكيرند آکنه همه آنها را کتک زد ، لباس و کفش(كلاش – كيوه) آنها را سلب کرد و هیجده جفت کلاش یا گیوه میذاره تو قطره که از پشم گوسفند درست میشه میاره نزد بچه های روستای خود در ملکشاهی بعد میده بچها که بپوشن.

و هنگامی که پاییز فرا مى رسید تا از گرما در امان بمانند ، آنها مشغول ساختن چادرهای سیاه بودند که در ملكشاهى معروف به كولا ويا همون سايبان و بعد برای احداث ستون های آن باید در اعماق زمین ثابت می شد و بهلوان آكنه  چوب دوسه متری میذارن تو زمین تا کولا درست بشه بعد این اکنه زمینو خیس میکرد واینقد قدرت زیادى داشت برای آن ستون ها چاله نمیکند و ستون ها را با قدرت دست خود میکوبید تو زمین تا کمر میرفت تو خاک.

این طایفه از شاخه ها وخانوادهای زيادى تشکیل مى شود که بیشتر در مناطق ایران و عراق و اقليم كردستان ساکن هستند: (غلامي _ صفرى _ كريمى _ شيرنيا _ گهزادى _  بابا خانن – سرايلوندى _ عنايتى _ بژواک _ بيرعلى نيا _ تاخيره _ تازه _ تمبا _ ملكشاهى _دوستى _ بيكن _ إسماعيلى (در ايلام و جوار) – كمرى _ فتاحى _ منصورى _ أحمديان _ ملكشاهي أصل _ محمدى _ نظرى _ چترسفيد _ جانى  _ نيرگه _ دوسگه – وندى – مندلاوى – دوسه – ملك حسين شيرخان _ سالم كاظم عبدى خان _ رحمن راشد _ فريدون _شاگه_ بيرگه _ رزاق اكبر _ شاواز – على برغش _ كريم عراقى _ عبدالحسين دوسگه _ نوفل بن حسين _ سبتى كاتوره _ حسن صادق – آكه خان ، خان محمد خان، يارى خان ، ملا ملک بگ ، اله خان ، الفت خان ، على خان ، جاسم خان ، احمد خان(حمودى) – چوارشمه – مراد خان – عيسى – رحيم خان – يد الله – شعبان – أمين عباس – صفر).

شاخه نظری در شهر ایوان ملقب به (البارسین)به معنای جمع کننده مالیات بودند و از شاخه های فتاحی میتوان به حاجی صید ودکتر مهدی فتاحی را ذکر کرد، وشاخه اسماعيلى از تيره كوخاله در شهر چوار ميباشند، شاخه جانی ورحمن راشد هم جزو کسانی بودند که عشایر کورد را در جنوب عراق استان كوت بنیان گذاری کردند آنها بودند که ايل ملکشاهی را در عراق تشکیل دادند ودر حال حاضر انها از بزرگان ايل ملکشاهى در اقليم کوردستان و عراق محسوب میشوند.

همچنین در طایفه ارکوازی روستا و طایفه ای به نام کوخاله موجود است که نام فاميلى آن ها اسماعیلی است، این تيره از نوادكان تشمال كوخاله بگ از طايفه سرايلوند(سوباری) است، آنها تأثیر و نقش بزرگی در ايل اركوازى و منطقه داشتند و از بزرگان آن ها كدخدا آزاد خان از بزرگان ايل اركوازى و كدخدا حاج نيازخان از بزرگان ايل اركوازى و كدخداى طايفه كوخاله بوده است، و نام وی به نام (خان انصاف) خوانده می شد ، به این معنی که او قاضى و خان بر روستاهای (کوخاله – تاق تاوی – بابا سیاه – برج علی)، و برادر كدخدا نیاز خان پهلوان قاسم خان ، یکی از قهرمانان شناخته شده منطقه و بزن بهادر بوده است.

از تشمالان و بزرگان این طایفه در ايران و عراق و اقليم كردستان(تشمال كاكا کاتوره بگ_تشمال دوس محمد دوسگه_ تشمال كوخاله بك – تشمال كاكا موسى بك(برادر كاتوره) – تشمال كهزاد خان _  تشمال وحاكم شهر زرباتيه ميره بك كاتوره – تشمال و حاكم زرباطيه ملا ملك بگ_ تشمال ابراهيم خان – كدخدا کریم خان _كدخدا شیر خان _ كدخدا رستم خان – كدخدا امیر بگ سرايلوند(سوبارى) _ كدخدا حبيب ملاحسنى _ تشمال راضى جانى – وكدخدا احمد حاتم صفرخان سرايلوندى – تشمال حسین مهدى جانی _ كدخدا صفا رحمن راشد _ حسين حبيب جانى )هستند.

تشمال حسين مهدى جانى، رياست ايل ملكشاهى در تمام عراق و كدخدا صفا رحمن راشد در عراق و حسين حبيب جانى رياست ايل ملكشاهى در اقليم كردستان عراق و على راضى محمدى رياست ايل ملكشاهى در استان اهواز.

همچنین باغهای نزدیکی امام کاظم (علیه السلام) وجود داشته است كه ملک طايفه سرايلوند(سوبارى) بوده است بزرگان اين طايفه و ايل ملكشاهى در آنجا به خاک سپرده شده اند و این مقبره اکنون به عنوان قبرستان قریشى شناخته می شود، و همچنين تشمال دوست محمد(دوسگه) به قصد سفر به شهر مندلى و خانقين و قبل از بازگشت به وطن خود ملكشاهى فوت مى كند و در شهر مندلى در منطقه دورى شيل و در روستاى (كبرات) به خاک سپرده مى شود.

همچنین بزرگ خاندان ملکشاهى در استان اهواز  تشمال راضی جانی ملکشاهی بوده است و از بزرگان ايل ملكشاهى در استان اهواز مرحوم احمد حاتم صفرخان سرايلوندى و  كدخدا ملا حسنی شخصی معروف بود که مردم برای او احترام قائل بودند ملا حسنی کسی بوده به هیچکس باج نداده بجز خدا یعنی کارش فقط نماز و روزه ونوشتن دعا برای مردم که واقعا دعاش هم کارساز بوده و هنوزم از دعاهاش در ميان مردمان ملكشاهى موجود است ، ملا چندین بار با پای پیاده رفته کربلا. بعداز شاه محمد یاری فرزند وى شاه احمد بجای او کدخدا طايفه نقى بعد از شاه احمد برای مدتی ملا حسنی کدخدا تمام كلك نقى مى شود که برای آشتی دادن دو طایفه میامدن دنبال ملا حسنی، ملا حسنی خیلی حرفش تلخ بوده است زیر بار زور هیچکس نرفته با هیچکسی رودرباسی نداشته خیلی رک حرف میزده وبعد از 108سال عمر باعزت در روستای کلک نقی دار فانی را وداع گفت ودرجوار امامزاده سید محمد عابد(ع) درکنار برادرش مرحوم ملک حسین به خاک سپرده مى شود.

تشمال دوس محمد جد بزرگ شاه محمد یاری (شامگه )، و همچنين تشمال دوست محمد او جد بزرگ  (ميراغا ) كدخدا طايفه كلوند ميباشد مادر كدخدا مير اغا دختر كدخدا شيرخان فرزند تشمال دوست محمد بوده به نام (جواهر).

ازبزركان اين طايفه مرحوم(جانی محمد شیرخان)اولین تاجر در استان واسط (کوت)در زمان تحریم اقتصادی بود. همچنین مرحوم (محمود جانی)تاجر واولین کسی بود که کارخانه باته را در شهر کوت تآسیس کرد و از جنبش آزادی خواهی کوردها پشتیبانی میکرد، او از هیئت پارتی به فرماندی (جلال طالبانی)در منزل خود استقبال کرد.همچنین مرحوم (حاج حبیب جانی ملکشاهی ) تشمال ايل ملكشاهى در شهر اربيل و مسولان حزب دیموکراتی کوردستان(پارتی) در كردستان عراق بوده است. از جمله افراد مشهور این طایفه میتوان نام شاعر دکتر(زاهد محمد ملکشاهی)را نام برد که اشعار بسیاری را نوشته است که مشهورترین شعر او که در بین برادرى کورد وعرب رایج بود (هر بژی کورد وعرب رمز النضال)است.

از شخصیات دیگر این طایفه ميتوان به حسين حبيب ملكشاهى در كردستان عراق_اربيل اشاره كرد كه رياست ايل ملكشاهى در اربيل و دهوك كوردستان عراق ميباشد و مسؤول سازمان كردهاى گرميانى و ملكشاهى و فيلى است وتوانسته خود را در خدمت مردمش بگذارد و نويسنده چندين كتاب در مورد تاريخ كرد.

و همچنین در استان اربيل بازیکن بین المللی در رشته (کیک بوکسینگ) ، قهرمان عراق و كردستان (حیدر حبیب جانی ملكشاهى) كه موفق شده به کسب چندین مدال طلا جهانى.

طايفه باولگ (بالول بگ) .

این طایفه یکی از قدیمی ترین طوايف ملكشاهي ميباشد و از امراى ملكشاهى، واز نوهاى شاهزاده (مهمان شاه بگ) وجد بزرگ انها مير بالول بگ ملكيشى است.

پدربزرگ آنها قيطاس بن قباد بن الله ويس ، فرزند شاهزاده مهمان شاه فرزند شاهزاده محمدی بگ ، فرزند شاهزاده بالول بگ ، فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند شاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است.

نام ويا لقب مال هومان(هامان) همان میر مهمان شاه بگ است. نام طايفه باولگ از نام پدربزرگ مهمان شاه، مير بالول بگ ، فرزند مير پیر حسین بگ چمشگزگ گرفته شده است.

مانند آنچه در گذشته ذکر کردیم ، نام طوایف با توجه به منطقه جغرافیایی تغییر می کند ، ویا وقتی می بینیم که یک طایفه در حال افزایش است ، شاخه ها و نام های مختلفی از آن ظهور می کنند و بعد از آن با نام مردم خود شناخته می شوند و این مورد بیشتر اقوام و قبایل جهان است ، و طايفه باولگ يكى از اين طوايف هست كه نامشان از جد بزرگ اين طايفه (مير بالول بگ) گرفته شده است و  به طايفه باولگ معروف شدن ، اجداد این طایفه از حاكمان امارات (مجنکورد) بوده اند و امروزه با نام (مه زگرت) در چمشگزگ شناخته می شود و در این منطقه طايفه ای به نام (هامان) وجود دارد كه منشأ این طايفه با طایفه باولگ یکی است.

طايفه باولگ یکی از طوايف مهم ايل ملكشاهى است و اگر از گذشته آن را با دقت بررسی کنیم ، یکی از طوايف باستانی است که در ملکشاهی زندگی می کند ، طايفه باولگ همانطور که اشاره کردیم از نوهاى شاهزاده هاى مملكت ‌چمشگزگ كرمانج ميباشند، و تاریخ مهاجرت آنها به ایلام بیش از 500 سال است و جزور ايل ملكشاهى بوده و جزء طوايف ملكشاهى بوده كه به مناطق دهوك و كركوك  و كرمانشاه و ايلام  مهاجرت کرده ،و تعداد آنها بسیار زیاد است.

همانطور كه اشاره كرديم طایفه باولگ از طوايف بزرگ وبر جمعيت ایل ملکشاهی است که اگر بدرستی به گذشته آن توجه کنیم قدیمیترین طایفه ساکن در ملکشاهی است جز اولین طوایف ساکن در ملکشاهی بوده است آنچه در تاریخ  مشخص شده است این طایفه از بنیانگذاران اصیل ایل ملکشاهی است که هم اکنون با توجه به رشد بالای جمعیتی آن تقریبا می توان از آن به عنوان یک ایل یاد کرد ، موقعیت جغرافی باولگ که بیش از یک چهارم زمین های ملکشاهی را تشکیل می دهد چون یکی از قدیمی ترین طایفه ملکشاهی است که با طایفه  کنیاینه در ملکشاهی ساکن بوده است طایفه باولگ شامل یک بخش بزرگ به مرکزیت شهر دلگشا که سال۱۳۸۷روستا و بعد از آن به شهر ارتقا یافت و حدود یک سوم جمعیت این طایفه در روستای پاچه باولگ ساکن می باشند ، این طایفه  از طرف شمال به کوه کبیر کوه که به بدره میشخاص متصل  و از طرف مغرب به زمین های طایفه دوست و برادر رسولوند و از طرف مشرق به زمین های شوهان متصل است.

و دارای منطقه ای کوهستانی جنگلی و موقعیتی مناسب از هر لحاظ می باشد و کوه های زیبا و مرتفع از طرف شمال آن را محصور نموده است ، این طایفه دارای مناطق تفریگاهی از جمله … ولنتر …‌ سیوان …کل خان … ورزرین … و چشمه های بسیار زیبایی از جمله چشمه ی ولنتر … چشمه ی کینی جامه … و تالاب بزرگ کبیر کوه یا به عبارتی سیلکه چپه… می باشد … کل خان کمین گاهی که در بالای شهر دلگشا که برفراز دره ها وجنگل های انبوه واقع است که خان ایلام با کمک شیر مرد های طایفه باولگ در آن به کمین شکار پرداخته اند و به علت آب هوای مناسب بزرگان ایلام در آن حضور میافتند.

طايفه باولگ به سه شاخه بزرگ و حفت تخمه تقسیم می شود واين سه شاخه اعتبارند از(ملک شاه – ایوشاه – سلطان مراد).

ملک شاه( ملكشه): وی شش فرزند دارد و آنها: 1_ باشا. 2_ سزار دری ، و سزار دارای دو پسر به نامهاى(مولی و فرزالی) و خانواده ها (عارفی _ حدادی _ ساکت فرید _ ضميرى نژاد) و از نوه هایش مولین و صیفور فرزند فرضالى است.

3.. هواس ، از شاخه های آن هواس و لطفی. 4..دولتيار ، جد بزرگ حاتگه و دوشم. 5..شهباز ، جد بزرگ باولگ كجان. 6_ سیاوش.

فرزندان ایوشه(ايو شاه): خان احمد (محمود بیگ _ دارابگ _ خانا بگ) ، میری بگ (میر احمد) ، حیلگه ، رحمت علی ، شارگه، عنبره ، فريم بگ ، کلبعلی (كلاهپهن ايلام) این شاخه در مرکز ایلام پخش شده است ، در ایلام نیرومند و شجاع هستند و همه مردم ایلام برای شاخه كلاهپهن حساب ویژه ای می شمارند.

فرزندان سلطان مراد: او یک فرزند به نام (قیتول قيطاس) دارد و جد بزرگ طايفه قیتول قيطاس ملکشاهی است.

هفت تخمه طايفه باولگ اعتبارند از: محمودبیگ…صیفور….هاتگه…حیولگه….میری بگ….حواس….گرابگ و بلل … می باشد. بزرگترین طوایف آن محمودبیگ وصیفور می باشد.

این طایفه دارای افراد شکار چی کوهنوردانی ازجمله علی روشگه…تفنگچی معروفی به نام شهبازبگ فرزند شگربگ ، و نیز افرادی جنگجو در جنگ رنو  علیه رضاخان حضور داشته اند، این طایفه دارای کدخداها وتشمال هایی زيادى بوده است، ضمنا اولین مراسم چمر ایل ملکشاهی توسط طایفه باولگ تشکیل شده که مرحوم محمد غلامی پدر آمی غلامی اولین شعر گو  این مراسم بوده است و طایفه باولگ شهدا و جانبازان زیادی تقدیم انقلاب نموده رزمندگان دلاوری از این طایفه در جنگ هشت ساله حضور داشته اند.

ودر حدود سال ۵۴ عده ای از بزرگان  طایفه باولگ ازجمله : حسین ناصری گهر …علیداد جعفریان … قیصر بیگی … حاج‌ حیدر حاجی بیگی … عبد الحسین جهشی …عباس مشخصی … کدخدا یاری بگ … تصمیم به تشکیل روستای دلگشا گرفتند که مرحوم حاج حسین ناصری گهر و حاج حیدر حاجی بیگی از بزرگ مردان ایل ملکشاهی بوده اند و هیچگاه در قید حیاتشان طایفه باولگ دچار هیچ مشکلی نشده وصلح صفا و صمیمیت در بین اين طایفه برقرار بوده.

این طایفه با اتحاد و همدلی ایل ملکشاهی  توانسته است یک نفر را به عنوان نماینده مجلس به نام احمد ناصری گهر  به مجلس بفرستد و در همان زمان توانست مرحوم حاجی حاجی بیگی  را به عنوان اولین شهردار پشت کوه بدره رد انتخاب نماید.

سر انجام روستای دلگشا با سکونت تخمه های فوق الزکر دایر گردید از تخمه های این طایفه فرزندانی هم اکنون به عنوان بازماندگان این تخمه ها تلاش های زیادی در جهت عمران و آبادانی شهر دلگشا داشته اند طبق تحقیقات انجام شده از بزرگان و معتمدین طایفه باولگ آقایان … حمد الله بیگی فرزند عبد علی از خاندان صیفور به عنوان شورای عالی … و آقای اکرام حاجی بیگی فرزند حیدر  از خاندان محمود بگ به عنوان ریاست شورای این شهر… و شهردارعلی جعفریان … از خاندان توشمال جافری  صیفور با تلاش شبانه روزی و نفوذی که در استان و تهران داشتند  توانستند آبادانی فراوانی را در سطح شهر دلگشا داشته باشند و مردم طایفه باولگ هم اکنون در کمال آرامش و دوستی در این شهر و روستا به زندگی مشغول هستند.

شاخه ای از اين طايفه ملكشاهى  به منطقه (چرداول) و در آنجا ساکن می شوند ، و همچنین عدى از طوايف  لرستان مهاجرن  که برخی از آنها با طايفه  باولگ ساکن می شوند.

اصليت طايفه ملكشوند(ملكشاه وند) ايل اركوازى از طايفه باولگ هستند ، و در سالهای قديم آنها از ايل ملکشاهی (چمشگزگ) به ايل اركوازى مهاجرت کردند و از شاخه های آنها (منصوری _ رستمی _ فتاحی-تیلوکی) ، تلوک ، روستایی در زمينهاى ايل اركوازى ميباشد. شاخه منصوری از مرحوم جیهان بخش (جانی و برادرانش) هردو مرحومان ، امیربگ و سایمیر، تشکیل شده است.

مرحوم جانی ، كدخدا طایفه ملكشوند و شخصى محترم و صاحب كلمه مهربان ، فرزندانش: الله بخش منصوری ، علی اکبر ، و مرحوم حاج حسین كاردوست فرزند (امیر بگ) پس از عموی خد شد به كدخدا اين طايفه و شخصیتی متدین بود و همه كلام او را شنیدند.

شاخه رستمی از خانوادهاى مرحوم كدخدا على پاشا و برادرش كدخدا دادو  تشکیل شده است. كدخدا على پاشا  وی دو پسر به نام (رستم و علائی) دارد و این دو در میان مردم ایلام از مقام والایی برخوردار هستند.

شاخه توکلی از اين خوانوادها تشکیل شده است ، مرحوم حاج حسین ، مرحوم ، نقد علی و غیب علی ، مرحوم نور محمد فتاحند و فرزندانش از بزرگان ايل اركوازى ميباشند.

طایفه ملكشوند یکی از قدرتمندترین طوايف ايل اركوازى است و (مشهدى صید علی) و از بزركان اين طايفه مردى شناخته  هست و وی در حل مشکلات بین ايل ارکوزی مشارکت می کند.

همچنين قسمت بزرگى از اين طايفه ساكن روستاهاى (چشمه كبود يا گورگاو) در منطقه (وريز باولگ) چهار كيلومتر پاين استان ايلام از نوهاى (حسين على و قواى بگ و هواس بگ)اولاد (فرهاد) از نوهاى (ايوشه – ايو شاه)، و از فاميلى هاى اين قسمت (درويشى _ هواسى _ سلطانى _ فهيمى _ محمد يارى _ افضلى _ اسماعيل بيگى).

همچنين خانوادهای بیرگه  محمدیاری که در ایلام ساکنن از طائفه باولگ هستن.

بخش بزرگی از طايفه باولگ در عراق و اقليم کردستان سکونت دارند.

از بزرگان  طایفه باولگ هرکدام (تشمال جعفری صیفور … كدخدا یاریبگ … كدخدا حسین ناصری گهر … كدخداو رئیس شورا حاج حيدر حاجی بیگی … و شیخ ابوالقاسم الواسطی و احمد ناصری گهر نماینده استان ایلام در مجلس شورای اسلامى ایران دوره  پنجم ،  شيخ آیت الله لطفی امام  جمعه ایلام نیز از این طایفه است.

اين طايفه افراد شجاع و جنگجوى  حاضر در جنگ رنو … صی اکبر هواس … میرزگه حاجی بیگ … فرامرز نجگه … عبدال قوادبگ … قمبربگ آتشروز … ازمایل بگ جاسم … صفگه کرمی … نورعلی بازیار … مرالی درويشى … علی روشگه …صفر هواس … بکی صیفور.

وازمردمان معروف اين طايفه ميتوان به مشهدی قبادبیگ ولد محمودبیگ ومشهدی اقبال بیگ ولد میریبگ ، اشاره كرد كه حکیم محلی بوده ان و تمام مردم ملکشاهی را با گیاهان دارویی درمان کرده … شاعر معروف نورعلی ك از شاعران ايل ملكشاهى و طايفه باولگ است.

اين طايفه چندين شاخه و خانوادهاى دارد:

تخمه محمودبیگ … دارابگ … خانابیگ شامل خانوادهای … حاجی بیگی … بالو … زاریان … جهشی … شکری … دارابی … طرزیفر … ظفری …حاجی زاده … صادقی … گل گلی … سهیلی … بادکیو… الفت … آذرخش … عشرتی پور … ذوالفقاری … صیدی … جعفری …روشنی … جمیلی … سعادتی … درخشان … زمانی … واسطی … حسینی … حیدری … ضمیری … جوادی … اسپرنگ … بادفر … محمودبیگی … پیروزه … بادگیر …غفوری … قبادی … جفیره.

تخمه میریبگ شامل خانوادهای … بادبروت … حاجیزاد … بال افکن … حیدری … اصغری … باولکزاده … ارمینه … عادلی … بیگیاری … یارزمان … آشورون … آلاوه … افرند … یعقوبی.

تخمه صیفور خانوادهای … بیگی … جعفریان … چهارباش … ناصری گهر … طمری … زیباییکتا … کریمی … آلوس … آتشروز … ملکشاهی … گلابدانی.

تخمه حیولگه شامل خانوادهای …. کرمی … مشخصی …. بازیار … ایمکی … باولکی.

تخمه هواس شامل خانوادهای … ابراهیم پور … پوراکبری … نادی … سفاهش … رستم پور … طیبزاده … رادمهر …علیزاده … قطاری … باولزاده … ذبیهی پور … لطفی … طهماسبی …هواسی … بساطی.

تخمه حاتگه شامل خانوادهای … منفرد … بسکله … مرادی …غلامی … جمالی … فداکار … بنشاخته … یاری … حبیبی … لطفی … شهبازی.

تخمه گرابگ شامل خانوادهای … انگاشته … بساطی … ذبیهی … جوادیان … جوانمردی.

تخمه بلل شامل خانوادهای … فریادیان … حیدریپور.

کلاه پهن شامل خانوادهای … محمودی … آرتا … اندیشه.

مطالب فوق با همکاری برادر …اکرام حاجی بیگی ریاست محترم شورای شهر دلگشا در سال ۱۳۹۴ تنظیم گردیده.

طايفه كلوند(كال) كولاوى بگ :

اصل ونسل این طايفه از نوادگان شاهزاده و پادشاهان چمشگزگ ملكشاهى ميباشد جد بزرگ  آنها شاهزاده كولاوى بگ ، فرزند شاهزاده على بگ ، فرزند شاهزاده رستم بگ ، فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاجی رستم بگ ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ أمیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است.

مانند آنچه که قبلاً به آن اشاره کردیم ، منشأ ايل ملکشاهی (چمشگزگ) از استان Dersim)) واقع در (دیاربکر ، ملاطيه و جنوبی ارزنجان) در منطقه اصلی ايل چمشگزگ (ملکشاهی) است. در شمال کردستان در مناطق اصلى ايل ملكشاهى یک طايفه ملکشاهی با نام (کال) و معروف به(کالان) وجود دارد ، به واسطه كه در آن مناطق از حروف (ان) استفاده می کنند  نام طايفه کال تبدیل به (کالان) می شود، وطایفه كلوند در ایلام و عراق با طايفه (كال) كالان يک اصليت دارد ، اما قبل از جنگ (چالديران) در سال 1514 میلادی ، بخشى از آنها با ايل و عموزادهاى خود به شرق و شمال وغرب ايران مهاجرت کردند و نام این طايفه از نام جد بزرگشان ، شاهزاده کولاوی بگ گرفته شده است.

طايفه(كال) همانطور که اشاره کردیم ، همان طايفه كلوند ملکشاهی است ، زیرا در استان ایلام و در لرستان و کرمانشاه به جای حروف (ان) آنها برای اکثر ايلات وطوايف از پسوند (وند) استفاده می کنند و اگر کلمه (وند) را به نام (کال) اضافه کنیم ، نام آن تبدیل می شود. پس طايفه كلوند همان طايفه (كال) كالان در ديرسيم شمال کردستان است ، اما با توجه به موقعیت جغرافیایی و تغییر مکان و گویش کردی ، تغییراتی رخ داده است.

در استان ديرسيم در شهرستان (اوڤاجاک) منطقه ای به نام (ملكيش) وجود دارد که متعلق به طايفه كال(كالان) است و ملکیش همان ملکشاهی از کردهای جمشگزگ است ، این منطقه یک منطقه باستانی و ارثی است.

طايفه هاى (كلوند و سرايلوند و رسولوند و خليلوند و خزروند) برادر هستند و پدرشان شاهزاده ى  از شاهزاده های چمشگزگ ميباشد. كدخدا طايفه كلوند این گفته را تأیید می کند ، که این طايفها از یک جد و از کردهای کورمانج زازا هستند ، اگر ما سخنان كدخدا (میر آغا شاهمرادیان) را تجزیه و تحلیل کنیم می بینیم که او به این معنی است که آنها از یک نسل هستند و از طریق مهاجرتشان از ديرسيم و دیاربکر به ایلام پراكنده شده اند.

شاهزاده مراد بگ(مراى) فرزند شاهزاده كولاى بگ داراى 9 فرزند است (داوود ، خورگه ، حسن ، علگه ، قره ودى ، روى ، صى نظر ، فرياى).

فرزندان مير داوود: (رضالى  ، جشنى ، اورام يا ابراهيم ، قمر)، رضالى جد بزرگ شاخه شاهمرادیان است و جشنی جد بزرگ شاخه مامی و اورام یا ابراهیم جد بزرگ شاخه آفرنگ است.

طايفه كلوند(كال) در ایلام و عراق و اقليم کردستان عراق و كركوك و طوزخورماتوو پراكنده شده اند و در ايلام  به چند تيره ، داوود – فاميل – شمه -جانی – بنكیخا، تقسیم می شود.

خانواده و شاخه هاى (شاه مرادیان _ مامی _ داوودى _ آساره _ آبروشن _ شيخى _ پژم _ آشناگر _ خدا رحمى _ ايرانى _ على حسينى _ خويه _ تاراس_ يوسفى _ آفرنگ _ عبدى _ كشاورز _ اميدى _ آيتى _ عباسى _ اخضرى _ ملکشاهی نژاد ، پرهیز ، یاری ، سلیمانی ، دوستکام ، کولانی ، میرزایی ، ابراهیمی ، نادبی فر ، صداقت) نیز از این طايفه هستند.

در حدود سال 1230هجرى و در گذشته كدخدايان اين طايفه كدخدا شهرمراد وکدخدا عباس بگ و كدخدا علی حسن و كدخدا مامى و كدخدا شرايى كلوند وكدخدا مرحوم حاجی محمد، بوده اند و در حال حاضركدخدا این طایفه حاج میر آغا شاهمرادیان است و مادر وی نوى تشمال عالی شأن دوست محمد از طايفه سرايلوند(دوسگه) به نام (جواهر) است ، و از  كدخدايان معروف اين طايفه صيد رضا نادبى فر، كه شخصى مصلح وخير انديش بوده و صلح وسازشهاى زيادى در ايل ملكشاهى وايلام انجام داده ، شهید الیاس مامی نیز از این طایفه است ، همچنان ازتخمه شمه عزیزبگ کدخدا بوده و سپس پسرش ایرام بگ یاری کدخدا بودن و هم نترس و شجاع و پسر دیگرش موسی بگ بزن بهادر بوده ، داوود هم کدخدا بوده و نوه هاش مرحوم مامه خان مردی با غیرت و نیک نام بود وبه نیازمندان کمک میکرد ، مرحوم روسگه فردی مؤمن وشجاع بوده و همچنین کرم بگ فردی شکارچی نیرومند و نترس بوده و حرف و حدیثهای زیادی هست که گویند گاه با جنیان هم صحبت میشده و گاه شکار رفتنهایش به چند هفته به طول می انجامید و از سر نترسی و دلیری کم نظیر بوده وهمچنین داماد و نوه های ایشان عباس پرهیز فردی شجاع بی باک و نترس بوده و در  بغداد عراق کارفرما بوده وچندین نفر کارگر داشته و به هیچ کس باج نمیداده و دارای ۱۴ فرزند بوده که یکی از آنها به اسم عزیزپرهیز مسؤول توپخانه درزمان جنگ و جبارپرهیز فرمانده سپاه منطقه بوده و یکی  دیگر به اسم منصورپرهیز کارآفرین بوده ودر حال حاظر بزرگترین مزرعه غرب کشور را در شهرستان ملکشاهی احداث نموده مرحوم ملاعلی فردی مهمان نواز که درب خانه اش به روی همه باز بوده، اسد داوودی و حمید یاری دو فرد بزن بهادر بوده اند وعلی علیحسینی چندین مقام قهرمانی کشور را در رشته مچ اندازی دارد قیصر و قیطاس هم دوبرادر قدرتمند و قوی بوده اند که فرزندان سلیمان بگ میباشند و از بزرگان اين طايفه هاشم خان فردى شجاع ونترس بوده ازتخمه جانی مرحوم نیاز مرد با خدا و صالحی بوده قمبر عباس بگ فردی قدرتمند بوده و پسرانش هم قدرت و جمال بالایی داشتن از تخمه روی عبدالرضا شا محمدی و پسرانش غیرتمند و شجاع بوده اند همچنین خالد و اکرام نادبی فر دو فرد شجاع و شناخته شده هستن و از تخمه دای حاجی میرآقا شاهمرادیان شخصی مصلح و خیر اندیش بوده که هم کد خدای طایفه بوده و هم صلح و سازشهای زیادی را در سطح استان و خارج از استان انجام داده و همچنین مرحوم الیاس مامی اهل صلح و سازش و مهمان نواز بوده وفرزندان صالح و خیراندیشی دارد.

بخش دیگری از این طایفه در لرستان زندگى ميكنند و از نوهاى مهدى خان فرزند حسن خان فرزند مراد بگ فرزند شاهزاده كولاى بگ ، ودركتاب(شجره نامه ملک محمدخان) كه از طرف نويسنده اين كتاب (محمدحسین(رضا) ملک محمدی) از طايفه كلوند كه زحمتهاى زيادى براى ايل ملكشاهى و طايفه كلوند كشيده است،  آمده است كه تيره اى از اين طايفه از حدود 200 سال پيش به لرستان هجرت كرده اند، اينان در هر كجاى اين خطه ساكن شده اند به دليل حسن خلق و خوش سلوكى اشان از احترام خاصى بين طوايف اطراف خود برخوردار بوده اند، غالب مردمان بزرگ اين تيره هم مالك و هم داراى حكم هاى حكومتى نظير كدخدايى بوده اند و اين نشان از غيرت و لیاقت آن ها دارد.

فرزندان شريف خان:ملك محمد خان ، محمد على خان ، على محمد خان، ونسل هاى بعد از آن ها از معاريف و بزرگان لرستان بوده اند، در روايات تاريخى مربوط به لرستان از آنان به نيكى ياد شده است، نسل بعد از آنها به دو نشان ايلى و طايفگى معروف شده اند يكى فرزندان ملك محمد خان معروف به خاندان ملك محمدى که هم اکنون نام فامیلی آنها به این شرح هست: صادقى ، شرفى ، سهلدين ، ملك محمدى ، نجم سهلى ، نجم سهيلى، فرهاد پور ، محمدی پور، نظرى مقدم ،نوروزی،فرضی،عطاری ، ملکیان، سرفرازیان و ديگرى فرزندان محمد على خان و على محمد خان، به طايفه (تلى) معروف شده اند ، نام فاميلى آنها به عبارت است از: سپهوند(تلی)، نوری ، نوری تلی ، احمدیان فرد ، آزادی ، مهدی پور، پانیوران، جودکی(تلی)، فرهادی ، بارانی تلی ، تابان ، نوری منش ، مسیح چگنی ، معیلی چگنی ، میسی چگنی ، طلی ، رستمی تلی ، نجاتی ، بیرانوند(تلی)، حمیدی ، تلی کار، قاسمی معروف هستند.

طایفه خلیل ون (خليل بگ) .

اين طايفه از ملكشاهى(چمشگزگ) مى باشند كه قبل جنگ چالديران به طرف آذربايجان مهاجرت كرده اند و بعد به طرف ايلام. اصل ونسل این طايفه به شاهزاده على بگ، از امراى چمشگزگ برمى گردت، شاهزاده على بگ ، فرزند شاهزاده رستم بگ ، فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاجی رستم بگ ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ أمیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است.

همچنین (هنری فیلد) سرچشمه این طايفه به (قشقایی ها) باز ميگرداند، دلیل این امر این است که ايل چمشگزگ پس از مهاجرت از شمال کردستان مدتی در آذربایجان در نزدیکی ايلات ترکمن ساكن شده اند.

حقیقت همانطور که اشاره کردیم که منشأ این طایفه از ملکشاهی اصلی بوده است.

املاک آن‌ها مجاور با طایفه شوهان می‌باشد، و روستاهای آنها (باغ حیدر بگ و باریاب) است. یک تیره از این طایفه در سر کل خلیل وند ساکن هستند، ولی بیشتر مردم این طایفه در شهرهای ایلام و ارکواز سکونت دارند. کدخدای آن‌ها در سابق كرم و سپس به علی بگ و کیکاوس فرزند علی بگ معروف به (کیگه) رسید. طایفه خلیل وند از تیره‌های زیادی تشکیل شده که سرشناس ‌ترین آن‌ ها کلوالی و یارالی جمگه و یمهٔ هستند که تیره کلوالی همان ساکنان سرکل هستند و یارالی در گذشته در منطقه پیره به سر می‌بردند (کلوالی و یارالی برادر بوده‌اند و اسم این تیره‌ها از این دو برادر شکل گرفته‌است). علی غیوری زاده شهید شاخص عشایر کشور در سال ۱۳۹۳ از این طایفه است. و از بزرگان اين طايفه در عراق (مصطفى درباش سى ولى باقر شيوردى شاكر شيتان ابراهيم على اكبر سالم ملكشاهى)مى باشد، كه او از بزرگان ايل ملكشاهى و كرد بوده است در استان بغداد، و اکنون فرزند وى شیخ علی مصطفی درباش ملكشاهی كدخداى اين طايفه مى باشد، سى ولى برادر سى على از بزرگان ايل ملكشاهى در شهر بغداد بوده اند و بزرگى در ميان طوايف كرد داشته اند.

طایفه گلان:

اصليت اين طايفه از ايل ملکشاهی (چمشگزگ) مى باشد،  و در هنگام مهاجرت ايل بزرگ  چمشگزگ از شمال کردستان (ديرسيم) با عموزاده هاى  خود مهاجرت کردند. و از نسل شاهزاده على بگ هستند از امراى چمشگزگ، شاهزاده على بگ ، فرزند شاهزاده رستم بگ ، فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاجی رستم بگ ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ أمیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیش(ملكيشو) است.

تا امروز در شمال كردستان /تركيه و در منطقه (مزكرت) در استان ديرسيم طايفه كلان (كالان) در ميان باقى طوايف ملكشاهى و كرد حضور دارد و لهجه آنها كردى كورمانجى مى باشد. و اکنون این طایفه در اقليم کردستان در شهرهاى (اربیل – سلیمانیه – خانقین – ماندالی) و در بغداد و كوت پراکنده است ، مردمان این طایفه به جاهای دیگر نیز مهاجرت نموده‌اند (لرستان و كرمانشاه) و طایفه قیطولی سخاییان از ایل ارکوازی از این طایفه می‌باشند.

طایفه گلان به سه تیره آدینه– مهدی بگ– قنبر بگ تقسیم می‌شود. کدخدای این طایفه قنبربگ تفنگ چی باشی؛ که بر اساس سنگ ‌نوشته تخت خان معمار قنات امیرآباد بوده‌است. همچنین خیدان ملکشاهی اولین شهید ایل ملکشاهی در جنگ ایران و عراق از این طایفه است. خانواده‌های ملکشاهی و صیادی از این طایفه ‌اند. وطايفه قيطول سنجابيان ايل اركوازى از طايفه كلان مى باشند، وجد بزركاشان جهار فرزند داشته است به نام (فيض الله _ حسين بيك _ محمد بيك _ بساط بيك) و از اولاد فيض الله (سيد علي _ شيخ علي _ عبد علي _ محمد _ سبز علي _ عوض علي). مرحوم سیدعلی كدخدا اين طايفه بوده  و از بزركان ايل اركوازى بوده است ، و بزرك و کوچک به او احترام گذاشته وازش اتعاطت كردن ، و پس از وی پسرش (حاج تاویله) به سرپرستی طايفه رسيد و او انسان شجاعی بوده است و از بزركان ايل اركوازى بوده. همچنین مدحی مندلاوی از وزرای اقلیم کردستان، صبحی مندلاوی از بزرگان كردستان در استان اربيل از این طایفه هستند.

طایفه رسولون(رسول بگ) .

اصل اين طايفه از ايل ملکشاهی (چمشگزگ) مى باشد،  و در هنگام مهاجرت ايل بزرگ  چمشگزگ از شمال کردستان (ديرسيم) با عموزاده هاى  خود مهاجرت کردند. و جد بزرگ آنها رسول بگ فرزند شاهزاده على بگ ، فرزند شاهزاده رستم بگ ، فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاجی رستم بگ ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ أمیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیش(ملكيشو) است.

این طایفه دارای چهار تیره: کربلایی – سوره – علی میرزا – قمبر است. کدخدای این طایفه داراب بگ اکبری وسپس حاج حسین اکبری بوده‌است. سردار نعمان غلامی فرماندهی سپاه استان ایلام، فرماندهی سپاه سیستان و بلوچستان و رئیس سازمان بسیج سازندگی کشور از این طایفه است. خانواده‌های کریمی، عزیزی، عباسی، غلامی، محبی، آرمیون، باقری واکبری در شهرهای ایلام وارکواز از این طایفه‌اند. پهلوان احمد جعفرى و پهلوان محمد جعفرى از اين طايفه مى باشند و از شاعران نامدار اين طايفه مى توان به استاد غلام على باوانه اشاره كرد در زمان پهلوى زندگى و اشعار حماسى و اجتماعى و در وصف طبيعت سروده است و و فرهاد شاهمرادیان از نامى ترين شاعران حال حاضر استان ايلام است وشاعر معروف كرد وايل ملكشاهى ژاكان باران(حسين باقرى) از این طایفه می‌باشند. و محمد حسین کریمی قهرمان آسیا در رشتهٔ تیراندازی، سرهنگ شعبان تیلا رئیس معاونت برنامه و بودجه سازمان بسیج مستضعفین کشور استاد طاهر تیلا بنیانگذار سبک فانگ من چوان کونگ فو (کونگ فو چینی_ووشو) استان ایلام از نخبگان ورزشی و مربیان و داوران کشوری رشته کونگ فو و ووشو، و قسمتى از آنها در شهرهاى عراق ساكن هستند.

طایفه نقی:

این طایفه قبلاً به اسم نظر بیگ معروف بود. زمينهاى اين طايفه از طايفه سرايلون(سوبارى) خريدارى شده و در زمان توشمال (دوسگه سرايلون) مرحوم نقى به طايفه سرايلون ملحق شده است. طایفه نقی متشکل از خاندان‌های شامگه، خدامراد و جافگه است و در دو روستای کلک آسیاب و زیادآباد و همچنین شهرک اسلامیه مهران سکونت دارند. شاه محمد یاری از این طایفه بوده‌است. خانواده‌های یاری، تارتار، توکلی، لعل پور، جمالوندی، تیشه بر پا، طارمی، پور صیدی، آسا، پیرانی، فرهمندیان، محمدی فر، مؤمن زاده، پلوک، خوانچم، جینه ور، فهیم، سینا، شمش الهی، حاتمی کیا، حبیبی نیا، شیخی، اسماعیلی، صیدی، تاشک، مدیری، تاران، ناصری، پاریاب، عبدی، مهم تبار، نقی‌نژاد، یوسفی، تقی‌نژاد، جوانمردزاده، تاور، ولدی، تاراج از این طایفه می‌باشند. کدخدایان این طایفه شاه محمد یاری و سپس فرزندش کدخدا احمد نقی ‌نژاد، علی آقا تقی ‌نژاد و همچنین حاج اسد پورصیدی بوده‌اند. علی تارتار از بزرگان این طایفه بوده‌است. شهدای این طایفه عبارتند از: عزیزعلی تارتار، یارحسین تیشه برپا، رحمان تاراج، شیرمحمد اعتقادی، محسن پاریاب، مجید پاریاب، باباخان ناصری، فرمان منصوری، ابراهیم مرادزاده، عباس جعفرنیا، کریم نوری، زبردست تبار و رحیم بگ طارمی.

طایفه خزردينون(خزر بگ) .

اين طايفه ملكشاهى(چمشگزگ) مى باشد وجد بزرگ اين طايفه (خضر بگ) فرزند شاهزاده على بگ ، فرزند شاهزاده رستم بگ ، فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاجی رستم بگ ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ أمیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیش(ملكيشو) است.

با توجه به مناطق جغرافیایی مختلف کرد ، برخی از کلمات(پسوند) به انتهای نام طوايف کرد اضافه می شود مانند حروف (ى _ اى _ لوو _ وند)، و به همين دليل نام جد بزرگ اين طايفه (خضر بگ) به خزردينوند تبديل شده است.

نام خزرديون از نام جد بزرگشان (خضر بگ) گرفته شده است، نام این طايفه با نام ايل (خزل) در ایلام  يك داستان دارد، و ايل خزل نیز از ملكشاهى مى باشد و به دلیل مهاجرت های ملكشاهى، ايل خزل از ملكشاهى جدا شده و طايفه ای برای خود تشكيل داده است.

طايفه خزروند با طايفه هاى (كلوند و سرايلوند و رسولوند و خليلوند) برادر هستند و جد بزرگشان شاهزاده على بگ مى باشد.

خانواده‌های اين طايفه اعتبارند از(افشار – جوكار- ترخان – چمندار – طلايى – دهقان پور – برجى – اندوز – تباسيده – فرضى – انگار صمدى – رفيع پور  – احمدى – حيدرى – نور محمدى – سرحدى – خدايى – عزيزنيا – الفتى – قادرى – محمدى – حدادى – اميدى – شاه اميرى – اسدى – شير محمدى – پير محمدى – شاهمارى – نوريان – ملك پور – كاكايى) از این طایفه‌اند. کدخدای این طایفه میر بهرام بوده‌است.

اين طايفه مردان بسيار خوب و معروفى داشته جون مرحوم مير بهرام كه روستايى در مهران بنام (مهرام آباد) مرز ايران – عراق در آن بنا نهاده اند، فرزندان او جوانمير و على اكبر بوده اند كه از جوانمير  فرزندان لايق بجا مانده بنام 1- حاج ايلخانى 2- اكرام سرحدى و مرحومان بابامير ويار امير كه فرزندان لايق و بزرگ منشى جون مرحوم فرج اله افشار و فرزندان خوب او كه تحصيلات عاليه(دكتر و مهندس) دارند و برادرانش و حاج على مير افشار و برادران خوب او مرحوم قاسم و كاظم و جاسم – فرزندان مرحوم قاسم حاج صادق دكتر محمد. وعديى زيادى اين اين طايفه در عراق ساكن هستند.

طایفه قَیطول قَیطاس:

جد این طایفه، تشمال قیطاس فرزند قباد فرزند الله ویس فرزند شاهزاده مهمان شاه(مال هومان)، فرزند شاهزاده محمدی بگ ، فرزند شاهزاده بالول بگ ، فرزند  پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است. و در زمان صفویه از ديرسيم به ملکشاهی وايلام مهاجرت کرده‌اند. املاک این طایفه از طایفه کینیانه خریداری شده‌است. دارای سه تیره: کوسه – قیطاسی – مرادبیگ می‌باشند. کدخدای این طایفه محمدعلی ملکشاهی(محم قوچگه) می‌باشد. سپس در دوران معاصر محمد تقی قیطاسی به کدخدایی رسید. خانواده‌های ملکشاهی، امامی پور، قیطاسی، قمری در استان ایلام و همچنین عبدالجبار ملکشاهی که توسط حزب بعث عراق در سال 1352 ترور شد و عزیزالحاج علی حیدر دبیرکل اسبق حزب کمونیست عراق و نماینده عراق در یونسکو از این طایفه‌اند.

طایفه کلگه:

اين طايفه از نسل شاهزاده رستم بگ فرزند پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند شاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است.

این طایفه در شهر ارکواز و روستای ملگ آباد سکونت دارند و از قدیمی‌ترین طوایف ملكشاهى بوده‌اند، ودر عراق و اقليم كردستان عراق براكنده شده اند و بنام ملكشاهى معروف هستند.

طایفه جمعه:

این طایفه در اصل از ايل چمشگزگ مى باشند و با بقيه عموزاده هاى خود ملكشاهى به پشتكوه مهاجرت كرده اند و از نسل پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند شاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است. کدخدای این طایفه منصوربگ بوده‌است، ونيز در محل چالسراى ايلام مرحوم سوخته زار شمس الدين و پسران او بنام احمد كارمند سازمان كشاورزى و نورمحمد صاحب چاپخانه فجر ايلام است.

طایفه شێرە مێر.

اين طايفه از طوايف ملكشاهى چمشگزگ  قدیمی است، در گویش اصلی ملكشاهى (كرمانجى و زازا) مردان ايل ملكشاهى در ديرسيم از لقب (مێر) ستایش شجاعت و غرور استفاده می کنند، یا یک مرد به خود افتخار می کند و خود را (از مێرم) می نامد، يا او در مورد دیگران صحبت می کند و می گوید (توو مێرى)، این کلمات و دیگر كلمات توسط ملكشاهى و كردهاى كرمانج به عمومى استفاده می شود، و در زبان سوبارى و ماد نیز به همین شكل گفته می شود. (50%) کلمات ملكشاهى از زبانهای زاگرسی و آریایی به ارث رسیده است، و نام اين طايفه بر اساس شجاعت زياد آنها  به (شێرە مێر) خوانده شده است، و اين طايفه  از نسل پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند شاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) مى باشند.

مرحوم سهیل بگ  مردى بزرگ كه كدخداى اين طايفه بوده و بعد او شاه مراد مردى بسيار خوب و با وفا كدخداى اين طايفه بوده، عزيز بگ كه مردى شجاع در جنگ سرهنگ صادق خان حضور داشته در كوه رنو شمال چوار به محاصره نظاميان در ميآيد از بلندى كوه خود را پرت نموده كه باد بائيزى دره دالاب قطره او (عبا) بصورت چتر نجات در آورده و سالم به زمين نشسته و فرار مى نمايد.

طایفه گل گل:

این طایفه از ملكشاهى کرمانشاه مى باشند و از كرمانشاه به ايل خود ملكشاهى وطایفه شیره میر ملحق شده‌اند. و از نسل پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند شاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) مى باشند. در ملكشاهى و ايلام و عراق و كردستان ساكن هستند.

طایفه خيرشه :

این طایفه از قدیمی‌ترین طوایف ملكشاهى(چمشگزگ) هستند و بزرگان طوایف گچی از این طایفه ‌اند، واز نسل پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند شاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) مى باشند.

چند تيره از اينها مهاجرت نموده و از جمله خانواده روشنی در شهر قصر شیرین استان کرمانشاه  وعده اى به استان كوت در عراق مهاجرت نموده نوادگان گنجعلى تفنگ چى در شهر كوت از اين طايفه اند. این طایفه مردان بسيار بزرگ و سرشناسى داشته نظير توشمال مامگه رئیس ملکشاهی گچی و توشمال عبدالحسین حاجی زاده و کدخدایان این طایفه حاجی درویش و کلانتر غیاثی بوده‌اند. خانواده‌های حاجی زاده، غیاثی،. خانواده تولیده (نوادگان توشمال مامگه) هم که بخشی از آن‌ها در روستای اما و بخشی در شهرستان ایلام زندگی می‌کنند و خانواده‌های ملکی زاده، بسطامی، احمدی و حاتمی از این طایفه هستند. حسن تولیده از هنرمندان استان ایلام و هم چنین سردار شهید علی بسطامی فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین نیز از این طایفه هستند.

طایفه که وکی:

اين طايفه از طوایف ايل ملكشاهى (چمشگزگ) ودر بخش گچی مى باشند. و از نسل پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) مى باشند. کدخدای این طایفه میرزا حسین سلیمانی بوده‌است. خانواده‌های سلیمانی و منصوری از این طایفه‌اند. و در ايلام و عراق نيز پراكنده شده اند.

مهر ملکشاهی شامل (خلف و قيتول) .

اين طايفه از طوایف ايل ملكشاهى (چمشگزگ) مى باشند و نسل آنها به احمد بگ فرزند سرخاب بگ فرزند شاهزاده مهمان شاه(مال هومان)، فرزند شاهزاده محمدی بگ ، فرزند شاهزاده بالول بگ ، فرزند  پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است. این طایفه در محل مهر و شهرستان ملکشاهی ساکن هستند و از قدیمی ‌ترین طوایف ملكشاهى هستند. اين طايفه خود دارى تشمال بنام مرحوم (تشمال كرم)  سپس کدخدا علی خان كدخداى اين طايفه بوده‌است که مادرش از طايفه قيطول ملكشاهى است، و كدخدا ممى داماد طایفه قیطول  نيز كدخداى اين طايفه بوده است.تشمال فرامرز اسدی مادرش از طایفه قیطول .داماد کدخدا صفر دارابی.

كدخدايان اين طايفه : کدخدا صفر ازطایفه قیطول ، کدخدا خداداد احمدی ( خلف ) ، کدخدا محمد کریم منفرد ( قیطول) ، کدخدا کمی چیپالی ( قیطول) ، کدخدا اسماعیل منفرد( قیطول )، کدخدا شریف خان ، کدخدا ایرام خان ، کد خدا داراخان ، کدخدا امگه ، کدخدا کرم ، کدخدا ممی ، کدخدت مامه کریم ، کدخدا عبدالرحیم ، کدخدا علی خان ، کدخدا یاسین.

بنمال های طايفه خلف . ممی ، خلف ، حسین ، محمد ، شیخه ، بگگه ، سلیمان ، میر حسین, واز بیشترین فامیلی های خلف :

(محمدى – آبخشک – ملكشاهى – خلف زاده – ميرزاده – پناهى .علی محمدی اسال .عباسی .دارابی) .

بنمال های قیطول شامل : شاطر و ئسالی و موسی و داراخان و خیکان و حسگه و الیاس و فتاح. وبیشترین فامیلهای بنمال قیطول: (حسین زاده  ، منفرد ، دارابی ، حاتمی ، فتاحی ، نادی ، غلامی ، لطفی ، اسیته ، حيدرى ،). و از بزرگان اين طايفه سردار توفیق لطفی.حاج جعفر مهر جو از نوادگان داراخان .ریس امور مالیات کشور  (دكتر نورالدین رحیمى) مسؤول تأمين ايلام و (سردار دوستعلى اذوق) مسؤول عشاير كل ايران و (صلاح اذوق) مسؤول اعلام استان ايلام واستاد كامران رحيمى نويسنده روزنامه نگار و زبانشناس از اين است. و از مردمان معروف اين طايفه (احمد پورملکشاهی اولین کاندید مجلس شورا اسلامی ایل ملکشاهی – محمد تبرايى – جهانگير اتشبيكر – حاج درويش دارابى –على داد حاتمى –دارب دارابی . بساط شيخى.حاج مراد رحیمی حاج فوزی رحیمی  –الیاس تبرایی .محمد تبرای. اسد بگ حسين زاده – رحيم خلف زاده .الماس غلامى – خليل جهانگرد. علی سلطان غلامی. )

طایفه دوقرصه:

اين طايفه در بخش گچی ودر اصل از ايل ملكشاهى (چمشگزگ) و از نوادگان امراى مملكت چمشگزگ مى باشند، و از نسل پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) مى باشند. این طایفه شامل چهار تیره: فرج – خدامراد – الله مراد – خاصگه است. کدخدای این طایفه مرحوم موخان بوده‌است. خانواده‌های پالیزبان، آزاد، الله داد، رشیدیان، فاضلی و طهماسبی در شهر ایلام از این طایفه‌اند. علی محمد آزاد استاندار سابق استان ایلام و استان سیستان و بلوچستان و استاندار کنونی استان همدان از این طایفه است و استاد بزرگ عباس محمد زاده نويسنده و مربى رزمى معروف از اين طايفه است. و از بزركان اين طايفه (حسين طهماسبى ، رستم طهماسبى ، رمضان ، نظر بگ ، آزاد خان ، مرحوم عسكر ، مرحوم حاج على اكبر ، ملا فرج ، سيف اله ، صيد رضا ، حيدر خان ) و در عراق كدخداى اين طايفه رزاق رستم از اين طايفه است در شهر كوت.

طایفه سیرانه:

اصل این طایفه از كردهاى كرمانج ملكشاهى (چمشگزگ) مى باشد، و در روستای سیرانه شهرستان ملکشاهی و ايلام و عراق ساکن هستند.

طایفه حمانه و کول على نظر (كوچكرى).

این طایفه از کردهای ملكشاهى (چمشگزگ) اصیل است و از ايل ملکشاهی بیگانه نیست و منشاء آنها ناشی از ايل کوچكرى ملکشاهى  است که در جنوب ارزنجان در منطقه (کماخ) ساکن هستند و زمين هاى اين طايفه در كماخ در كنار زمين هاى طوايف (ارمن روم) است. وعلى شأن كوچكرى رهبر شورش كوچكيرى ملكشاهى در ديرسيم از اين طايفه است.

خانواده‌های ناصری، اکبرزاده، تردست، میرزایی، همایونی، عسکری، نادی، سلیمانی وخانواده‌های خیری، کوخایی از ساکنان روستای چشمه چاهی واقع درشهرستان سیروان از این طایفه‌اند. همچنین عادل خانی از شعرای شهرستان ملکشاهی از این طایفه است. و تيره اى از طايفه حمانه وكول(كوچكرى) بنام تيره (خدايار) در ميان ايل اركوازى سكونت نموده.وبخش ديگرى از اين طايفه در عراق ساكن هستند.

طایفه کوگر(كبک گير).

این طایفه منشأ آنها از ايل ملكشاهى(چمشگزگ) است و همه آنچه در مورد آنها گفته می شود که در بين ايل ملكشاهى بيگانه هستند صحیح نیست زیرا زمین های ملكشاهى برای هر کسی که می خواست آنجا زندگی كند باز نبوده تا هر ايل و طايفه اى بیاید و در ميان ايل ملكشاهى زندگى كند، آنها در اصل ملكشاهى بوده اند که در لرستان پراکنده شده بودند. ودر اصل از ايل ملكشاهى (چمشگزگ) و از نوادگان امراى مملكت چمشگزگ مى باشند، و از نسل پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی  کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) مى باشند.

واز شاخه و خانواده هاى اين طايفه (ناصرى – ميدگه – عبدى – نوشاد – عبدالمولى – حاج شير محمد) و در ملكشاهى وايلام و عراق ساكن هستند.

طایفه سیه گَه:

این طایفه در اصل از قیطول انارگ ایل ارکوازی می‌باشند، وقتی می گوییم این طایفه از طايفه قیطول انارگ اركوازى است ، باید بدانیم که منشأ  قیطول انارگ از ايل ملكشاهى است. جد بزرگ طایفه سيه گه ملكشاهى، قباد فرزند الله ویس فرزند شاهزاده مهمان شاه(مال هومان)، فرزند شاهزاده محمدی بگ ، فرزند شاهزاده بالول بگ ، فرزند  پادشاه پیر حسین بگ ، فرزند پادشاه حاج رستم بگ ملكشاهی ، فرزند پادشاه سهراب بگ ، فرزند پادشاه شیخ حسن بگ ، فرزند پادشاه شیخ امیر بگ ، فرزند پادشاه تاج الدین يلمان بگ ، فرزند پادشاه کیقباد بگ ملکیشی ، فرزند پادشاه خالد ملکیشی کرد ، فرزند شاهزاده فخرالدین محمد ، فرزند شاهزاده اسعد بگ ، فرزند پادشاه ملکیشو(ملكيش) است. در ملكشاهى و ايلام و عراق و عدى زيادى در استان اربيل كردستان عراق ساكن هستند.

طایفه کناری ون:

اصل این طایفه از ايل ملكشاهى جمشكزك مى باشد، در قدیم آنها در شهر خانقین در نزدیکی رودخانه (الون) زندگی می کردند و نام طايفه آنها از نام رودخانه گرفته شده (كنار الون)، اما برخی از آنها به لرستان مهاجرت كردند و از لرستان به ملكشاهی كنار عموزاد هاى اصلى خود ملكشاهى.

 عديى از بزركان اين طايفه در عمله والى بشتكوه مرحوم غلام رضا خان بوده اند و از آنها اولاد خوب مثل مرحوم عبدى(عبدالحسين) كه رياست امور آب استان داشت و مرحوم دكتر على خليليان باستان شناس معروف كشور ايران فرزند حاج نور على بوده و افتخارى براى ملكشاهى و بشتكوه بود. خانواده‌های خلیلیان و کمی پور از این طایفه‌اند.

طایفه گَراونی:

اصل این طایفه ملكشاهى است، گفته می شود از (لک) لرستان می‌باشند که به میان ایل ملکشاهی مهاجرت نموده‌اند.  به نظر ما ، آنها در اصل از ايل ملكشاهى بوده اند که در لرستان و مناطق کوهدشت و دیگر مناطق براكنده شده اند، اما بخش زيادى از آنها به ايل اصلی خود ملكشاهى در ايلام بازگشتند. درايلام مرحوم ميرزابگ و كاظم بگ شهرت گروسيان ساكن بوده و فرزندان آنان بنام سليم بگ و داراب گروسيان و موسى برادرش و فرزندان لايق و تحصيل كرده آنان  و نيز در محل ملكشاهى کدخدای این طایفه شمس‌الله بوده‌است و از بزركان اين طايفه كيخا گه و محمد بسرش مى باشند. عديى زيادى از اين طايفه در عراق ساكن هستند.

طایفه شکربگ:

مرحوم شكر بگ از قويترين پسران شمير بوده است، این طایفه از خاندان‌های عبد، امام علی، منت، نوروز، برجی تشکیل شده‌اند و در شهر ایلام و شهر مهران و نیز شهر ارکواز و روستاهای بان رحمن، شهرک اسلامیه و نیازآباد، پاریاب، پل شکسته، کیه نی چه رمگ و عده‌ای نیز در شهرستان چرداول سکونت دارند. خانواده‌های امیدی، منتی، صادقی فر، جمشیدی، چراغی، جوزی از این طایفه می‌باشند. کدخدایان این طایفه محمدعلی (له ت وه ر)، صید عباس امیدی، شکر بگ برجی، محمد علی برجی و عبدالکریم جمشیدی بوده‌اند. امامعلی و عبد امیدی از این طایفه بوده‌اند. ودکتر بهزاد جوانمرد که نقش برجسته ای در گسترش تاریخچه ملکشاهی دارد از اين طايفه مى باشد.

طایفه کاظم بگ:

این طایفه از خاندان‌های یوسف بگ، فرج‌الله، محمودبگ و محمد بگ تشکیل شده‌اند و در شهر ارکواز و روستاهای میان تنگ و نرگسه از توابع شهر ارکواز اقامت دارند. خانواده‌های صمیمی، محمودی، کاظمی، دارات، صفایی از این طایفه می‌باشند. کدخدای این طایفه قنبربگ فرزند یوسف بگ کاظم بگ از رشیدترین مبارزان حسینقلی خان والی بوده‌است. هنگامی که دزدی و سر گردنه گرفتن رواج داشت، قنبر بگ مأمور حفظ امنیت راه‌ها از سوی غلامرضا خان فیلی شده بود که در سر هر چهار راه و گردنه کوهستان چند کله قند می‌گذاشت که هیچ ‌کس جرأت برداشتن آن را نداشت. پس از او فرزندانش ولدبگ و سهیل بگ صمیمی و سپس رئیس بگ دارات کدخداهای این طایفه بوده‌اند. محمد علی صمیمی قهرمان قهرمانان چندین دوره پرس سینه سنگین‌وزن ایران از این طایفه است.همچنین محمد نبی صمیمی و عدنان صمیمی از قهرمانان قویترین مردان استان ایلام و قهرمانان پرس سینه استان ایلام از این طایفه هستند.

طایفه خمیس:

این طایفه از خاندان‌های‌ موسی، ملگه، شمیر شکل گرفته‌است و محل سکونت آنان نیز در شهر ارکواز و در شهرستان ملکشاهی می‌باشد. عده از خانواده‌های این طایفه در شهرهای ایلام و مهران، کشور عراق در شهربغداد، زندگی می‌کنند. توشمال حاج فرامرز اسدی و پهلوان موسی خمیس جد بزرگ خاندان موسی،از این طایفه می‌باشند. خانواده‌های اژدهایی ، داراخانی، رحیمی، عزیزیان، جفائیان، میرزایی، تاب، کریمی، اسدى ، ابراهیمی، رشید پور، اسدزاده، جمشیدی، قلعه دره، رهگوئی، پرواس، ملکشاهی، خَلاش، مهرابیان، پیکره، تَخش، متین، فرجی، بیگی، آرامیده، رستمی، صالحی، موسی‌نیا، ملکی، واحدی، رحیم پوران، کمری، شاهی نیا از این طایفه می‌باشند. توشمال اسد، توشمال داراب خان، باقر خان، محمد علی خان، رحیم خان، فاضل، توشمال کاظم، توشمال نامدار رحیمی، توشمال صحبت رحیمی، توشمال شهباز، عباس عزیزیان، عباس خان رحیمی، محمد علی جفائیان، علی اکبر عزیزیان، داراب خان داراخانی، علی پاشا داراخانی. واز بزرگان اين طايفه محمد على تاب (ميمالى تاب)، انسان بسيار خوب وباوفا براى مردمان ايل ملكشاهى كه (6) سال رئيس شورا ملكشاهى بوده است وميتوان گفت تمام زندگى خود براى ملكشاهى گذاشته و الان در شوراى مسلح ايلام جز ريش سفيدان طوايف ايلام مى باشد.

طایفه ملگه:

این طایفه از خانواده‌های محمد و علی محمد شکل گرفته‌است و بیشتر در مهران ساکن‌اند.

طایفه خداداد:

این طایفه از دو خانواده اسفندیار و سید (سی محمد) تشکیل شده و در روستای میان تنگ از توابع ارکواز ملکشاهی سکونت دارند. خانوادهاى، کرمی ، قدمى ، تاند، از این طایفه می‌باشند.

طایفه حسین بگ:

این طایفه از خاندان رحمان، گرگی و مسیر تشکیل شده‌اند و در شهر ارکواز سکونت دارند. خانواده‌های رهی، رئیسی، گرگی، بستار، جمشیدی، کلادر زاده، یار محمدی، پیشگو، یاری، رحمانی، اَشناب، آفریدونی، سعادتی، شاه محمدی، دستفال، تبت، خاصی، معصومی، آقامحمدی، ولی زاده، شهمیری، ارکوازی، زاهدی، حسین بیگی، آژفنداک، داراخانی، میری، افروز از این طایفه می‌باشند. محمد کریم و دکتر رحمن از این طایفه بوده‌اند. حبیب محمد کریم دبیر سابق کمیته مرکزی حزب دموکراتیک کردستان از این طایفه بوده‌است.آراس حبیب محمد کریم دبیرکل کنگره ملی کشور عراق و اولین کرد شیعه در کشور عراق در سمت دبیرکل از این طایفه است. و هنرمند احمد اعتصام از اين طايفه است.

طایفه روسگه (رستم بگ(

این طایفه از خاندان‌های اسماعیل بگ، خلوه (خلف بگ) و منصوربگ تشکیل شده‌اند و در روستای باباجان و محله دارآباد (داراب آباد  و بان رحمان از توابع شهر ارکواز سکونت دارند. خانواده‌های چتربسر، فاضلی، صفرنیا، صیدی، نوره، آویش، عباسی یکتا، درویشی، عزیززاده، اسماعیلی، منصورزاده، جهانی، ارغنده، باستان از این طایفه می‌باشند. کدخدایان این طایفه فاضل بگ و سپس فرزندش دارابگ فاضلی بوده‌اند. داراب بگ ارغنده تفنگچی باشی)، بزرگ خاندان ارغند از این طایفه بوده‌است. محمد صیدی پهلوان و ورزشکار ملکشاهی از این طایفه است.

طایفه باباهای پیرمحمد (باوه) :

این طایفه شامل تیره‌هایی به نام: دوسه – عبدی – نوشاد – عبدالمولا – صیاگه – عسگر – حلیم – حیر است. محل اسکان این طایفه عموماً روستای گنبد پیرمحمد می‌باشد اما خانواده‌هایی از این طایفه در مهران و ایلام نیز ساکن هستند. کدخدای این طایفه شیرمحمد و سپس نورگه (نور محمد) بوده‌است. خانواده‌های حلیمی، سلیمانی، اکبری زاده، گهرسودی، حیدری و عسگری از این طایفه‌اند. عباس گهرسودی هنرمند ایلامی و بنیان‌گذار تئاتر ایلام از این طایفه است سلام امینی نماینده استان ایلام در دوره دهم مجلس شورای اسلامی با اخذ ۶۱ هزار و ۳۳۸ رأی از این طایفه است.

طایفه کینیانه ) كينيان).

از قدیمی‌ترین طوایف چمشگزگ می‌باشند. نام اين طايفه از نام طايفه اصلی آنها (کينیان) ملکشاهى در ديرسيم و سیواس گرفته شده است، اکنون استان سیواس حضور گسترده ای در منطقه (بیپنار) دارند و همچنین در رشته کوه هاى (كه ره بيل)  که متعلق به منطقه (زارا) است مستقر هستند. هرچه درباره آنها گفته می شود که از بنى کنعان (کنعانیان) یا از بنى عدنان و مضر هستند ، نادرست است. سرچشمه این طايفه از چمشگزگ است و گویش اصلی آنها در شمال کردستان (زازائى) است و آنها به خاطر شجاعت خود شناخته شده اند و قهرمانان زیادی دارند. در زمان مهاجرت ايل جمشكزك (ملكشاهی) آنها در بین این ايل بوده اند و به ایلام مهاجرت كرده اند.

املاک طایفه باولگ و قیطول از این طایفه خریداری شده‌است. به واسطه بار سنگین مالیات که از عهده آن برنیامدند به کشور عراق مهاجرت نمودند و در محله شورجه عراق ساکن شده‌اند. خانوادهای بلوانی، گرگى زاده ، غضنفری، محمدی (امیرآبادی) و همچنین خانواده‌های عبداله زاده- یوسفی نژاد- ناصری- صیدی- احمدی فر در موشه کان چرداول و خانواده‌های نثاری و علی حسینی در بخش صالح آباد شهرستان مهران، خانواده‌های ساغری، مرادی و جوشنی در شهر ایلام و خانواده ناصری و آژ در شهر مهران از این طایفه هستند. کدخدایان این طایفه کدخدا صفر، نجف احمد قلی و بهرام نثاری بوده‌اند. همچنین مرحوم تشمال صفر ياره  و مرحوم تشمال محمد گول محمد و كدخدا طاهر صفر ياره و كدخدا غالب و مرحوم مصطفی زوراب و حسن زوراب  از بزرگان ملکشاهی در خانقین عراق و خسرو گول محمد رئیس مؤسسه الآسایش اقلیم کردستان از این طایفه هستند.

كوه كاتوره:

این کوه به نام توشمال عاليقدر كاكا كاتوره بگ ملکشاهی، نوى پادشاه حاج رستم بگ چمشگزگ نامگذاری شده است. این کوه در جنوب شرقی شهر ایوان واقع شده است و متعلق به استان ایلام است که به (كوه كاتوره) معروف است.

تشمال كاكا كاتوره بگ آنقدر در ایلام و ایوان تأثیر داشت كه همه كاروان های تجاری كه از آن منطقه عبور می كرده اند مالیات به وى می دادند، و همه طوايف كرد براى او احترام ميگذاشتند، اکنون در شهر ایوان در دامنه کوه مانشت و  از شمال کوه بانكول ، و از جنوب کوه شیره زول و کوه کاتوره در جنوب شرقی قرار دارد، همچنین وی تأثیر گسترده ای در گذرگاه های رودخانه كنگير در ایوان و سومار داشت شهر و روستاهاى مندلى، نفت شهر ، روستای پليه و سياهگل و ژاومرگ، که در آن زمان یکی از مهمترین گذرگاه ها و نقاط بازرگانی بین ایران و عراق بوده است.

منطقه گچ دوسگه (کلک دوسگه) .

اين منطقه بنام توشمال دوست محمد (دوسگه) ، توشمال ايل ملكشاهی نامگذاری شده است.

همچنین كوهی در زمينهاى این منطقه وجود دارد كه در اراضی منطقه ملكشاهی به نام (گچ دوسگه) واقع شده است.

شعرى درباره بزرگى توشمال عالى شأن دوست محمد(دوسگه).

نه وادەێ ماد و ساسان             ميرخاسِ هووزِ خاسان

تا ڕووژێ كورد بمێنێ              باسِ تۆ ها ژە باسان

 

فەرماندەێ پاوەگەزدای             تۆ سەرداری تۆ پاشای

بەرزە بەێداخت هێمان              تشماڵ دووسگەێ مەڵكشای

 

خانِ خێڵ یادت وەخەێر             گەوراێ ئێڵ يادت وە خەێر 

ناوت زنە، ڕووحت شاد            تا ئه به د یادت وە خەێر

 

                تشماڵ دوسگەێ مەڵکشای

فرمان محمد على ميرزا قاجار، به ايل ملكشاهي(چمشگزگ) در ايلام و معروف است به (فتح نامه).

از طرف شاهزاده محمدعلی میرزا قاجار با دستخطی والى حسن خان فيلى ، به تاریخ ماه ذوالحجه سال 1236 هجری قمری به پاس رشادت ایل ملکشاهی در نبرد با متجاوزان عثمانی و تسخیر سلیمانیه شارزور، موصل و کرکوک و سامرا و محاصره نمودن بغداد از شهرهای امپراتوری به ایل ملکشاهی داده شده بود. در این نبرد عديى زيادى از ایل ملکشاهی به سرداری  بزرگان اين ايل در رأس سپاه ایران قرار گرفته بوده اند. [٥٣][٥٤][٥٥][٥٦]

شمیم در کتاب خود، در مورد نقش ایل ملکشاهی به ریاست و سرداری بزرگان ايل ملكشاهى و حسن خان والی- والی ایلام و لرستان – که در رکاب محمد علی میرزا دولتشاه شاهزاده قاجار و فرزند فتحعلی شاه قاجار بوده‌اند و به دولت عثمانی حمله برده و بغداد را محاصره کرده‌اند، چنین نوشته‌است: سپاه دیگر ایران به فرماندهی دولتشاه، در حوالی شهر زور و کنار سیروان رود با کمک حسن خان فیلی و جنگجویان فیلی پشتکوه به خصوص ایل ملکشاهی سپاه محمد آقای کهیا و محمود پاشا را شکست دادند و فراریان ترک را تا کرکوک عقب راندند. دولتشاه سلیمانیه را متصرف شد و از راه سامرا به طرف بغداد حمله برد. داودپاشا، حاکم بغداد  در محاصره افتاد و شیخ موسی پسر شیخ جعفر نجفی را برای شفاعت نزد دولتشاه فرستاد. اتفاقأ دولتشاه در همان اوقات بیمار شد و در محل طاق کسری وفات یافت.

هدایت در مورد رشادت سواران فیلی و ایل ملکشاهی در حمله به سپاه عثمانی در سال 1236 هجری قمری و دریافت فتح نامه چنین نوشته ‌است: سواران فیلی در هلاک و قتل مبارزان ینی چری  با قابض ارواح، سهیم و شریک گشتند. [٥٧]

همچنین ، این واقعه توسط محمد تقی خان لسان الملک سپهر در کتاب (ناسخ ‌التواریخ) پشتیبانی می شود. [٥٨]

اسناد رسمی که در سال ۱۸۲۱ میلادی مطابق سال 1236 هجری قمری وجود دارد و مهر محمدعلی میرزا شاهزاده قاجار بر روی این اسناد وجود دارد. در این اسناد آمده ‌است : پادشاه قاجار به كدخدايان وريش سفيدان چمزی و باباهاى بير محمد عليه الرحمه و چشمه آدینه نيا، اجازه داده‌است تا در قسمت بالای مناطق تحت سیطره ایل ملکشاهی، مراتع گسترده‌ای را برای کوچ‌های تابستانی برای احشام خود بکار آورند. همچنین از مزار امامزاده پیرمحمد نیز که یکی فرزندان امام موسی بن جعفر است مواظبت و مراقبت نماید. البته این چنین فرمانی و لطفی از جانب شاه قاجار، به سبب نقش مهمی که این مردمان در آزاد نمودن موصل و کرکوک داشته‌اند، بدان‌ها واگذار گردیده‌است و دربرابر این لطف شاهانه، مردمان این منطقه می‌بایست سالانه تعداد پانزده رأس گاومیش و ده رأس گاو و ده من روغن حیوانی را به دولت پرداخت نمایند.

آخرين جنگ ايل ملكشاهى با عثمانى ها در ايلام:

در سال 1326 هجری قمری عثمانی‌ها با نیرویی مرکب از دو هنگ و مجهز به توپخانه، با هدف غارت محصول کشاورزان، به مهران واقع در جنوب غربی استان ایلام حمله کردند، غلامرضا خان والی پشتکوه، عده‌ای تفنگچی به سرکردگی سید جواد، پسر عموی خود برای کمک به مردم ایل ملکشاهی اعزام نمود، قوای متحد ایل ملکشاهی (چمزی و گچی) و والی در این جنگ شجاعانه جنگیدند و عده زیادی از سپاهیان عثمانی کشته و اسیر شدند و به غائله مرزی خاتمه دادند.

در بهار سال ١٣٢٦ هجری قمری که ارتش عثمانی به صیفی و ملخطاوی هجوم آوردند و امام زاده سید حسن را به آتش کشیدند، سواران و تفنگچی‌های ایل ملکشاهی از طوایف (چمزی و گچی) به سرکردگی شاه محمد یار(شامگه) فرزند یار محمد و پهلوان آكنه فرزند بى خان از طايفه سرايلوند(سوبارى) و حاج فرامرز اسدی، و  رضا فرزند قنبربگ تفنگچی باشی و  رئيس بگ و مهه م قيسى و به همراه ديگر مبارزان ملكشاهى به دور کردن آن‌ها می‌پردازند و عديى از سپاهیان عثمانی را نیز اسیر می‌کنند، در این جنگ رضا فرزند قنبر بگ تفنگچی باشی در هنگام گرفتن تفنگ از یک سرباز زخمی عثمانی کشته می‌شود. بزرگان ایل ملکشاهی یک گوش از همهٔ آن‌ها می‌برند و آن‌ها را به تهران اعزام می‌کنند. پس از این جنگ، دیگر ارتش عثمانی به مرزهای ایران تعرض ننمود. [٥٩][٦٠]

اما در بخشهاى ديگر مناطق ملكشاهى در (کردستان ترکیه) ، کردستان (سوریه) ، اقليم کردستان عراق و استان خراسان در شرق ايران ايل ملکشاهی (چمشگزگ) با حاکمان عثمانی و دیگران در جنگهای مداوم بوده اند ، زیرا در آن مناطق حضور ملکشاهى با ملكشاهى هاى ایلام و عراق فرق داشت ، زیرا در کردستان تركيه امارات بزرگى داشتند و صاحب شهرهاى زيادى بوده اند و در خراسان نیز شهرهای (قوچان _ بجنورد _ چناران)را در اختیار داشتند. و به همین دلیل باید از شهرها و فرمانروایی مستقل اماری خود دفاع می کردند وآنها مجبور بودن حملات متجاوزان را دفع کنند.

روابط ايل ملكشاهى(چمشگزگ)، و واليان فيلى (پشتكوه).

خاندان والیان فیلی همواره مناسبات دوستانه‌ای با ایل ملکشاهی داشته‌اند. این بدان معنا بوده‌است که والیان فیلی به هیچ عنوان در مناسبات و قوانین داخلی ایل ملکشاهی که توسط هیئت توشمال و کدخدایان تصویب می‌شده‌است حق مداخله نداشته‌اند و همواره از ایل ملکشاهی به عنوان متحدان خود استفاده نموده‌اند. از آنجا که ايل ملکشاهی دارای توشمال و قوانین ايل خاص خود را داشته و بقیه ايلات در منطقه چنین سيستم قبيله اى و قوانینی را نداشتند مانند ملکشاهی در ایلام. [٦١]

در زمان حكم احمد خان والى، رياست ايل ملكشاهى در عهده توشمال دوست محمد(دوسگه) بوده است و رياست تمام ملكشاهى داشته و معروف به توشمال چمزى و گچى بوده است، و احمد خان والى برادر رضاعى توشمال دوسگه است. بعد از فوت توشمال ملكشاهى رياست ايل ملكشاهى به فرزند وى توشمال گهزاد خان رسيده. و در این میان پشتكوه توسط سه برادر اداره می شد که (احمد خان ، حیدر خان و عباس خان) فرزندان والی ، حسن خان الفیلی هستند. و آنها حكم منطقه پشتكوه را بین خود تقسیم کرده بوده: احمد خان فیلی بیشترین سهم رهبری را داشت و حاكم مانطق (چرداول _ شيروان _ كارزان _ ملكشاهى) و مناطق (ديناروند _ كايده خودرو _ شوهان) در عهده عباس خان و مناطق (اركوازى بدره _ عليشيروان _ روستاى هندمينى _ پنجستون _ كلاه پهن ملكشاهى _ عالى بيگى _ ديوالاى _ بولى) در عهده حيدر خان فيلى. [٦٢]

ميره بگ برادر توشمال دوست محمد ، حاكم منطقه زرباطيه از توابع بدره بوده است و هم اكنون زرباتیه وابسته به استان واسط در عراق است. این رابطه بین ايل ملکشاهی (چمشگزگ) و والى هاى فیلى ، با درگذشت توشمال دوست محمد ملكشاهى و احمد خان والى، روز به روز ضعیف شده است و بعد از اینکه یکی از برادران احمد خان تنها در منطقه حكم كرده حكم  آن نوعی بی عدالتی و ظلم بر مردم منطقه  بوده است، وبه همین دلیل ملكشاهى به رهبری توشمال (گهزاد خان) حکومت او را نپذیرفته اند، وعلیه آن شورش کرد و حکومت او را تغییر داد. اما بعد از آنکه فیلى ها با کمک دولت مرکزی توانستند به حکومت خود برگردند آنها شش برادر توشمال گهزاد خان را تبعيد کردند، این امر باعث شد ملكشاهى در مورد خانواده فیلى نفرت بیشتر داشته باشد و با پاسخی محکم تر به آنها پاسخ داد، توشمال گهزاد خان و برادرش شیرخان ، سپاه  بزرگی از ملكشاهى برای حمله كردن به فيلى ها در پشتكوه آماده كردند ،از سوی دیگر فیلی ها همچنین یک نیروی نظامی دولتى برای مقابله با ملكشاهى آماده کردند، این دو ارتش در منطقه ملکشاهی ، در نزدیکی زمین های کلک سیاب(كلک نقى) با یکدیگر جنگيدند. ارتش ملكشاهى به فرماندهی امیرشان توشمال گهزاد خان ، پس از درگیری های شدید بین دو طرف نیروهای ملکشاهی توانستند ارتش فیلى را شکست دهند و خسارات سنگینی را به آنها وارد کنند، ارتش فیلی پس از کشته شدن بیش از هفتاد سرباز و به جا ماندن بیش از صد اسب و عده زيادى اسلحه خود فرار کردند. پس از آنكه ارتش فیلى در نبرد با ملكشاهی شكست خورد ،عباس خان فيلى خواست كه با امير ملكشاهى توشمال گهزاد خان ملاقات كند، بس از ملاقات عباس خان  و توشمال گهزاد خان ، عباس خان خواستار مصالحه از گهزاد خان داشت وتنفيذ و اجرای تمام شرایط ملكشاهى. توشمال گهزاد خان به عباس خان والى مى گويد: با اینكه ما صاحبان این سرزمین هستیم و بر سرزمین های خود حكم مستقیمی داریم و شما حق ندارید آنطور كه می خواهید رفتار كنید و ما كسانی بودیم كه چندین بار از این سرزمین دفاع كردیم در مقابل حملات عثمانی ها و دیگران. [٦٣]

این رابطه در زمان حسین قلی خان و پسرش غلام رضا خان بهبود یافت. وسید هاشم صفرى از طايفه سرایلوند (سوباری) وزیر در حكومت حسین قلی خان بوده است و قنبر بگ فرزند يوسف بگ از طايفه(كاظم بگ) ملكشاهى از رشيدترين مبارزان حسينقلى خان و مسؤول حفظ راه ها بوده است.

در سال 1308 هجرى خانواده فیلى  پس از مهاجرت به عراق در فکر بازگشت به ایلام بودند و به دست آوردن حكم پشتكوه و مرجعیتی که در آن زمان در دست دولت ایران بود، یدالله خان فرزند ارشد غلامرضا خان فیلی از بزرگان طوايف ملكشاهى درخواست کرد تا برای شورش علیه رضا شاه کمک کنند و او با ۵۰ تفنگچی وارد ایل می‌شود !! توشمال حاج فرامرز اسدى به آن‌ها جواب رد می‌دهد که در این کار توشمال شهباز و توشمال نامدار رحیمی نیز با وی همراهی می‌کنند و فرزندان والی را از قلمرو خود دور می‌سازند. یدالله خان نیز به ناچار دست یاری به سوی شاه محمد یاری از بزرگان ايل ملكشاهى و  کدخدای طایفه نقی، دراز می‌کند در آن زمان شاه محمد یاری و قهرمان آكنه بی خان  از طايفه سرايلوند(سوبارى) و از بزرگان و كدخدايان ساير طوايف ملكشاهى برای شورشی علیه دولت مركزی آماده سازى می كردند، و به همین دلیل يدالله خان از این فرصت استفاده کرد تا از آنها بخواهد که در شورش شرکت کند، شاه محمد یاری یک نیروی نظامی از طوايف ملکشاهی وطوايف كرد ایلام آماده کرد و همچنین يدالله خان فيلى در شورش علیه رضا شاه شرکت کرد اما بعداً بزرگان ملكشاهى فرزندان والی را کنار می‌زنند، زیرا آنها اهداف خانواده فیلی و چگونگی برنامه ریزی برای دوباره کنترل كردن پشتكوه را درک کردند. [٦٤] [٦٥] [٦٦][٦٧][٦٨]

انقلاب ویا قیام علیه رضا شاه پهلوی در ایلام ومعروف به جنگ رنو و روابط ايل ملكشاهى(چمشگزگ) با خاندان بارزان در کردستان عراق.

با روی کار آمدن رضا شاه بر سر قدرت خود را بیشتر در ایران تقویت می كرد و یكی از اهداف وی از بین بردن همه امارات در ایران از جمله امارات جغرافى و ايلى  و از جمله امارت ايل ملكشاهى در ایلام بود.

این موضوع برای ملكشاهيا غیرقابل قبول بود و به همین دلیل آنها این اقدامات را نپذیرفتند و تصمیم گرفتند به صورت جدی در مقابل رضا شاه پهلوی بایستند ، در عین حال عده از بزرگان و تشمالان ایل ملکشاهی به نام شاه محمد یاری معروف به ((شامگه رضاخان)) و آكنه بى خان نوى حاج رستم بگ چمشگزگ قیام سال ۱۳۰۸ هجری شمسی پشتکوه استان ایلام را رهبری نمودن. شاه محمد یاری از طايفه نقى ملکشاهی و از طرف  مادری از طایفه سرايلوند دوسگه(سوبارى)، دايى شامگه  پهلوان (آکنه بى خان)از طايفه (سوبارى) است، یکی از قویترین قهرمانان ملكشاهى وكرد است و دايهاى شامگه برای موفقیت انقلاب خیلی حمایت کردند و همین قهرمان آکنه بی خان  در این انقلاب مشارکت فعالى داشت و دووم رهبر اين قيام بوده است. در این قیام که هسته مرکزی آن ایل ملکشاهی بود، مردمی از ایل میشخاص، ایل ملخطاوی، ایل علی شروان بدره، ایل خزل، ایل شوهان، ایل ده بالایی، ایل ارکوازی، طایفه عالی بیگی، طایفه طولاب، ایل کرد دهلران، ایل بیرانوند در دره شهر، طایفه قجر و… نیز شرکت داشتند که تعداد کلی شرکت کنندگان در قیام را تا چهار هزار نفر تخمین زده‌اند. شاه محمد که نیروهایش اسلحه کافی در اختیار نداشتند، تعداد زیادی سلاح و مهمات از طریق خانقین و کردستان عراق جمع ‌آوری کرد تا در نبرد علیه دولت و نظامیان استفاده نمایند. این عمل او نشان می‌دهد که شاه محمد و اسلافش با کردهای بارزانی که آن زمان تحت فرماندهی احمد بارزانی بودند رابطه گرم و صمیمانه‌ای داشته ‌است قیام با حرکت شرکت کنندگان از مرکز ایل ملکشاهی شهر ارکواز و تصرف حسین‌آباد پشتکوه که بعدها به شهر ایلام تغییر نام یافت و پیشروی بیش از ۱۰۰کیلومتر تا تنگه رنو ایلام (تنگه‌ای در مسیر شهر ایلام به شهر کرمانشاه ادامه داشت. هدف از پیشروی قیام کنندگان تسلط به شهرهای گیلان غرب، سومار، قصرشیرین و کرمانشاه و همراه نمودن مردم این شهرها با خود وگسترش قیام در سراسر غرب ایران بود. این قیام با خیانت رؤسای بعضی ایلات و تجهیزات بی‌شمار ارتش رضا شاه که سرتیپ رزم آرا فرماندهی آن را به عهده داشت، پس از چندین روز درگیری خونین و کشته‌شدن تعدای از قیام کنندگان و کشته شدن تعدادی از نیروهای نظامی به سرانجام نرسید و شاه محمد یاری نیز با عفو روبرو شد. [٦٩] [٧٠] [٧١][٧٢][٧٣][٧٤] [٧٥][٧٦][٧٧][٧٨][٧٩][٨٠][81] [82] [83]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل224.

[2] تاريخ الدول و الامارات الكردية في العهد الاسلامي،المجلد الثاني القسم الثاني،الفه باللغة الكردية،محمد امين زكي،نقله الى العربية وعلق عليه، الاستاذ محمد علي عوني،ص176-177).

[3] هۆزەكانى كورد،نووسينى،ئى. جەى. ئار،هينرى فيڵد،وەرگێرانى و ئاماده كرندى،حسێن احمد جاف،ل59.

[ 4] مێژووى كورد و كوردستان،شێخ محمد مەردوخى كوردستانى،وەرگێرانى،زانەر محمد،ل88-94-120-121.

[5] تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص164.

[6] كورد له سەفەرنامەكاندا،كوردەكانى ئێران،لەسەردەمى سەفەوييەوە تا كۆتايى بەهلەوى،فەرامەرز ئاغا بەيگى،ل41.

[7]اشمیت، رودیگر (ویراستار). راهنمای زبان‌های ایرانی، جلد دوم. چاپ دوم، ترجمه آرمان بختیاری، حسن رضایی بیغ‌آبادی و دیگران. تهران: انتشارات ققنوس، 1387، ص542-544.

[8] رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، 1386. ص 335.

[9]ایلام و تمدن دیرینهٔ آن. ایرج افشار سیستانی. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380. ص375.

[10] دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل84-85.

[11] كوردستان و كورد له روانگەى نەخشەوانييەوه، وريا رەحمانى،ل308-322.

[12]مێژووى كورد و كوردستان،شێخ محمد مەردوخى كوردستانى،وەرگێرانى،زانەر محمد،ل٨٨-٨٩-٩١-٩٤-٩٥-٩٨-٩٩-١٠١-١٠٥-١٠٨-١٠٩-١١٧-١٢٠-١٢١.

[13] كۆچى مێژوويى كورد بۆ خوراسان،بەشى يەكەم،كەليموڵڵا

تەوەحودى،وەرگێرانى:عەدنان بەرزنجى،ل24-25-28-45.

[14]هۆزەكانى كورد،نووسينى،ئى. جەى. ئار،هينرى فيڵد،وەرگێرانى و ئاماده كرندى،حسێن احمد جاف،ل19-26-27-38-54-55-56-59-68-71-72-74-78-79.

[15] ٥٥٧-228-174-152-97-48,P,1,Vol,1892, Curzon.

[16] 392, Page, 1921, Sykes.

[17]تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص164-165-166-167-168-169-170.

[١٨]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل67-68-69-70-71-72-73-74-75-76-77-78-79-80-81-82-83-85-86-87-88-89-90-91-92-93-94-95-96-97.

[١٩]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، 1386. ص٣٣٥.

[٢٠] ياقوت حەمەوى، معجم البلدان، ج2، ص362.

[٢١] كورد و ناوجه كورد نشينەكان له كتێبى (معجم البلدان)ى ياقوت حەمەوى، تارا محمد دەشتى،ل173.

[٢٢]اولیاء چلبی. سیاحتنامه. ترجمه فاروق کیخسروی. جلد2، ارومیه: انتشارات صلاح الدین ایوبی، 1364، ص222.

[23] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل ل224-428.

[٢٤]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠١.

[25] دالمانى،هانرى رنه(1378)، از خراسان تا بختيارى،ترجمةى غلامرجا سميعى،ج2،ص97.

[26] فيلد،هنرى،مردم شناسى ايران، ترجمەى عبدالله فريار، بى جا، از انتشارات كتابخانەى ابن سينا،صص298-299.

[27]ياقوت حەمەوى، معجم البلدان، ج1، ص321، مج2، ص124، مج4، ص147.

[28]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠١-١٠٢.

[29] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل ل224 -225.

[30] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل224.

[٣١]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٣.

[٣٢] كوردستان و الامبراطورية العثمانية،دراسة في تطور سياسة الهيمنة العثمانية في كوردستان،1514-1851،الدكتور سعدي عثمان هروتي،ص49.

[٣٣] گروه از مستشرقين،ص76.مەحمەد بايراقدار،ل17.

[٣٤]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٥.

[٣٥] .45, cit, op, Imber

[36]هاممەر(فون هامر):دولت عثمانيه تاريخي،مترجمى:محمد عطا،ج4،ص156.

[٣٧]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٥.

[٣٨]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٥-١٠٦.

[٣٩]مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل

ل٢٢٦،٢٢٧،٢٢٨،٢٢٩،٢٣٠،٢٣١،٢٣٢،٢٣٣،٢٣٤،٢٣٥،

[٤٠]کەلیموڵڵای تەوەحودی،کۆچی مێژووی کورد بۆ خوراسان،بەشی یەکەم،وەرگێڕانی:عەدنان بەرزنجی،ل٢٢.

[٤١]مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل٢٢٨.

[٤٢]مێژووی کوردستان،م.س.لازاریف،وەرگێڕان،هوشیار عبدلله سەنگاوی،ل ل١٤٩-١٥٠.

[٤٣]توحدى، كليم الله(1359)، حركت تاريخى كرد به خراسان ج1،ص508.

[٤٤]کەلیموڵڵای تەوەحودی،کۆچی مێژووی کورد بۆ خوراسان،بەشی یەکەم،وەرگێڕانی:عەدنان بەرزنجی،ل ل٨٥-٨٦-٨٧-٨٨-٨٩.

[٤٥]میرزا محمد مهدی استرآبادی، تاریخ جهانگشای نادری، نسخه خطی مصور متعلق به 1171 ه. ق با مقدمهٔ عبدالعلی ادیب پورمند. تهران: انتشارات سروش و نگار، 1370، صص247-248.

[٤٦]محمد کاظم مروی، عالم آرای نادری، جلد3، تهران: نشر علم، 1369. ص937.

[٤٧]مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل ل٢٢٥-٢٢٦.

[٤٨]تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص١٦٩.

[٤٩]حسين حبيب ملكشاهى ، ميژووى خيلى مەليكشايى ، گؤڤارى خةبات مانگى 6 سالى 2016.

[٥٠]تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص١٦٥-١٦٦.

[٥١] رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶. ص 345.

[٥٢]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل٤٦.

[٥٣]قیام ایلام در عصر رضا شاه. عباس محمدزاده. ایلام: انتشارات زانا، 1389. چاپ دوم. ص 28.

[٥٤]تاریخ روضه الصفای ناصری، هدایت، رضا قلی خان. جلد 9، تهران: انتشارات اساطیر، 1380. ص7780.

[٥٥]حسين حبيب ملكشاهى، تاريخ مملكت و قبيلة ملكشاهي مجلة كولان العدد 123 الصفحات 22 ، 23.

[٥٦]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶. ص 29.

[٥٧]علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: انتشارات مدبر، 1384، چاپ یازدهم. صص118-119.

[٥٨]محمد تقی لسان الملک سپهر. ناسخ التواریخ. به اهتمام جمشید کیانفر. جلد1، تهران: انتشارات اساطیر، 1377، ص 329-330.

[٥٩]رستم رفعتی، انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، 1386، ص35.

[٦٠]عباس محمدزاده، قیام ایلام در عصر رضا شاه. ایلام: انتشارات زانا: ۱۳۸۹، ص80.

[٦١]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین،1386. ص335.

[٦٢]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶. صص٢٩-٣٠.

[٦٣]صید محمد درخشنده. دیوالا از ادوار کهن تا عصر پهلوی. ایلام: انتشارات مؤلف، ۱۳۹۴، ص ۱۳۹.

[٦٤]عباس محمدزاده، قیام ایلام در عصر رضا شاه. ایلام: انتشارات زانا: 1389، ص81.

[٦٥]عباس محمدزاده، قیام ایلام در عصر رضا شاه. ایلام: انتشارات زانا: 1389. ص 105.

[٦٦]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶، ص 46.

[٦٧]نيكيتين،باسيل،الاكراد،دار الروائع،بيروت،دون سنة الطبع،ص214.

[٦٨]مينورسكي،ف،الاكراد،ملاحظات و انطباعات،ترجمة،معروف خزندار،بغداد،1968،ص56-5٧.

[٦٩]رحلة أوليفيية الى العراق 1794_1796، ت: د. يوسف حبى، بغداد 1988،ص 127.

[٧٠]كوردستان و الامبراطورية العثمانية، د. سعدي عثمان هروتي، ص، 73.

[٧١]جليلي وآخرون،الحركة الكوردية في العصر الحديث،ترجمة عبدي حاجي،ط1،دار الرازي،بيروت،1992،ص26_27_28_29.

[٧٢]خالفين،ن،أ:الصراع على كردستان،ترجمة: د. احمد عثمان

ابوبكر،بغداد،1969،ص90_91_95_101_114_115.

[٧٣]جليل،جليلى:راپەرينى كوردەكان ساڵى 1880،وەرگێرانى: د. كاوس قەفتان، چاپخانەى زەمان،بەغداد،1987،55_59_189.

[٧٤] الجميلي، قاسم خلف عاصي،العراق والحركة الكمالية 1919_1923،رسالة دكتورا غير منشورة،كلية الاداب_جامعة بغداد،1990،ص،90_91_180_182.

[٧٥]لازاريف:كێشەى كورد، وەرگێرانى د.كاوس قەفتان ، چابخانەى الجاحظ، بغداد،1989، ل، 231.

[٧٦]العزاوي، عباس، تاريخ اليزيدية واصل عقيدتهم، بغداد، 1935،ص،8 .

[٧٧]د. نورى دةرسيمى ، دةرسيم له ميزووى كوردستاندا،وةركيرانى د. ئةحمةد فةتاح دزةيى.

[٧٨]عالەم ئاراى عەباسى، بەرگى2، ل 631.

[٧٩]عالم ئاراى عەباسى، ل، 819.

[٨٠]نيكتين، الكورد، ص139. + مينورسكي،الاكراد، ص61. + كليم الله توحدي،ص 29-3١. + ابن بلخي، فارسنامه، نەشر ئاگاه، ل 19٩- نووسراوەى خاتوو لێمتون.

[81] دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل39.

[82] ميزووى كةلى كورد له كؤنةوه تا ئمرؤ، نوسينى صالح قةفتان،جابى يةكةم 1969جابى دووةم،2004،ل 110.

[83] دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل39.

105583082_936095863524731_7581322840853088411_n 105597210_373203006983760_6136262860685340971_n

 

About دیدار عثمان

Check Also

ڕاپه‌ڕینی دەرسیم

ئامادەكردنی:بەلقیس سلێمان زانكۆی سۆران -فاكەلتی ئاداببەشی مێژوو قوناغی چوار ئەو راپەرینە بۆ كە لە ساڵی …